تاثير بازي گروهي بر رشد اجتماعي
تاثير بازي گروهي بر رشد اجتماعي
فصل اول
موضوع................................. 3
مقدمه ................................ 3
بيان مسئله ........ .. 9
ضرورت پژوهش........................... 11
هدف پژوهش............................. 12
فرضيه................................. 13
تعاريف مفهومي و عملياتي............... 13
تاريخچه بازي.......................... 17
اشارهاي گذراند با تاريخچه روانشناسي كودك 18
بازي از ديدگاه اسلام .................. 20
بازي از نظر قرآن...................... 22
بازي در كردار و گفتار معصومين ......... 23
بازي از ديد روانشناسي قديم ............ 24
بازي از ديد روانشناسي جديد .......... 26
تعريف بازي و فرق آن با كار ........... 28
فصل دوم
بازي و رشد اجتماعي .................. 32
ارزش بازي براي كودكان ................ 42
شرط مقررات خوب و جامع ................ 43
فوائد بازي............................ 44
چرابازي براي رشد كودكان ضرورت دارد؟... 46
انواع بازي............................ 47
بازي سمبليك............................ 50
بازي و بيان كلامي ..................... 52
عوامل مؤثر در بازي.................... 54
رشد اجتماعي كودك...................... 57
رفتار اجتماعي كودك.................... 59
اصول رشد شناختي اجتماعي كودك .......... 65
مراحل رشد ذهني اجتماعي كودك كودكستاني و مهد كودكي 66
بازي درماني........................... 69
فصل سوم
جامعه آماري........................... 77
نمونه و روش نمونه گيري................... 77
روش جمع آوري اطلاعات ................... 77
ابزار پژوهش .......................... 78
روشهاي آماري.......................... 79
نمره گذاري ............................ 80
فصل چهارم
تجزيه و تحليل اطلاعات به دست آمده ازپيمايش 84
توصيفي و استنباطي..................... 87
فصل پنجم
بحث و نتيجه گيري ...................... 99
خلاصه ................................. 101
يافته هاي اساسي مربوط به فرضيههاي تحقيق 102
محدوديتهاي تحقيق........................ 104
پيشنهادات تحقيق........................ 105
منابع................................. 107
ضمائم .................................. 110
چكيده:
در اين تحقيق به بررسي اثرا ت بازي گروهي و با قاعده در رشد اجتماعي دختران 4 تا 5 ساله مدارس آمادگي شهر تهران پرداخته شد، بدين ترتيب پس از تدوين سوال و فرضيه دال بر اثبات ثبت بازي درمهد كودك بخصوص بازي گروهي و باقاعده درمهد كودك بر ميزان رشد اجتماعي، بررسي مباحث نطري و بخصوص نظري وايلند درمحيط رشد اجتماعي تأكيد شد، پس از آن تعداد و 60 نفر به عنوان نمونه تحقيق به صورت تصادفي با روش نمونهگيري خوشهاي گزينش شدند و از پرسشنامه وايلند بر روي آنها اجرا گرديد. سپس از طريق آزمونtاستيودنت گروههاي مستقل با آزمون فرضيه تحقيق پرداخته شد و مشخص گرديد كه ميانگين رشد اجتماعي كودكي يا كودكاني كه درمهد كودك بازي گروهي و با قاعده انجام ميدهند درمقايسه با كودكاني كه در مهد كودك بازي گروهي و با قاعده انجام نميدهند، بالاتر است و اين تفاوت ازلحاظ آماري در سطح 1 0 / 0 * معنا دار ميباشد. بنابراين ميتوان نتيجهگيري نمود كه بازي گروهي و با قاعده درمهد كودك ميتوان تأثير مثبتي را در افزايش رشد اجتماعي كودكان ايفا نمايد.
فصل اول:
تعريف مفهومي و عملياتي
موضوع: بررسي تأثير بازي گروهي و باقاعده در رشد اجتماعي دختران 4 تا 5 ساله مدارس آمادگي منطقه 7 تهران بر اساس تست رشد اجتماعي وايلند.
مقدمه:
بازي كه به معني تلاش و فعاليت لذت بخش و خوشايند و تفريح است براي رشد همه جانبه كودك ضرورت تام دارد. كودك از طريق بازي احساسات و روياهاي خود را بروز ميدهد. استعدادهايش راشكوفا ميسازد، كنترل به موقع اعمال و حركات را ميآموزد، بر تجاربش ميافزايد، دنياي درون و اسرار و مشكلاتش را بارز ميسازد و انرژي ذخيره شده خويش راهر جهت مطلوب به مصرف ميرساند. كودك از طريق بازيها، مشكلات و همكاري و رعايت حقوق ديگران و قوانين اجتماعي را ياد ميگيرند. (شفيع آبادي، 1372 ) .
كودكان خردسال نميتوانند افكار و عقايد و احساسات خود را به وضوح ازطريق كلمات و گفتار بيان كنند. بازي بخش عمدهاي از زندگي كودك پيش دبستاني را تشكيل ميدهد و باعث رشد شخصيت او ميگردد. موجبات شادي و لذت و انبساط خاطر كودك را فراهم ميكند. همكاري و نوع دوستي و اطلاعات و قوانين را به كودك ياد ميدهد، دامنه تجسم و قصور او را ميگستراند و كودك را به مشاغل گوناگون آشنا ميسازد. (قاضي، 1370 ) .
بنابه اظهار كارل، گروهي يكي از روانشناسان بزرگ سوئيسي، بازي كودكان مقدمه اي براي كوششهاي آينده و آماده شدن براي زندگي آينده است. بدان سان كه درآن جدي بودن زندگي بزرگسالات بر دوش كودك سنگيني نميكند. او ميگويد دربازي پليس و ژاندارم كودكي كه نقش ژاندارم را ميآفريند و به دستگيري دردي ميرود، گذشته از اين كه نيروي جهاني او توسعه مييابد به تأثير اصل اخلاقي و اجتماعي نيز ميپردازد و در ضمن وظايف و حدود اختيارات اين شغل رانيز ميآموزد. به عكس كودكي كه نقش دزد را بازي ميكند، با دستگير شدن و پذيرفتن گوشمالي و در واقع زشتي دزدي را ميپذيرد و به اجراي عدالت اجتماعي احترام ميگذارد، به هر حال از ديدگاه گروهي، هدف بازي در خود نرفته است و بازي نمايانگر زندگي و فعاليت آزاد كودك بوده، در حقيقت او را براي اجراي كارها و وظيفه هاي سنگين آينده خود آماده ميسازد(بهرامي ، 1370)
. در كتاب روان شناسي درماني آلفرد، آدلر كه درسال 1907 نوشته شده است بازي به معناي ارضاء غير واقعي (بيرون از حد حقيقت ) اجمالي مانند برتري جويي و خود نمايي تفسير شده است و آدلرانيها را سر آغازي براي بيان گذاري ابتدايي ترين و انديشه آدمي تلقي ميكند. برتري جويي و خود نمايي در سال هاي كودكي امكان ميدهد كه اميال فرد را به سادگي نشان داده و آنها ر اآرام سازند. بدين معني كه كودكان خردسال در بازيهاي خويش واقعيت را با توجه به خواستهاي خويش دگرگون جلوه ميدهند. زيرا دانش لازم براي پيروي از حقيقت دارند و به اين ترتيب ناتواني و * خود را بر طرف ميسازند.روشن است كه آنچه را كه بزرگسالان ارضاء غير واقعي مينامند براي كودكان مفهوم ارضاء واقعي ميل خود نمايي و برتري جويي ر ادارا ميباشد. (قشلاقي، 1356 ).
روان شناسان امروزي همه بر آنند كه كودك بر اساس نيازهاي دروني به بازي ميپردازند ، و فعاليتها و كوشش هاي آگاه يا ناخود گاه وي به منظور آماده ساختن خويش براي زندگي آينده است البته ممكن است از بازي نكات سودمندي فراگيرد كه بعداً در زندگي وي به كار آينده. لكن به دست آوردن تجربه و مهارت، يك نتيجه فرعي بازي است و هدف اساسي به شمار نميرود. در نتيجه با توجه به نظريات علماي تعليم و تربيت، توجه و ايجاد امكانات براي بازي ،به كودكان فرصت ميدهند تا بهتر ياد بگيرند. بنابر اين بازي ميتوان، تقريباً به تمام هدفهاي تربيتي از قبيل رشد بدني و ذهني، فهم عمومي و تربيت اجتماعي و اخلاقي كودك كمك كند. تربيت بنياد بشريت است. تربيت كوران رابينا ، لنگان راتوانا، خود خواهان را مردم دوست و نابشرها را بشر ميسازد. كودكان خود را چنان تربيت كنيد كه بنيان گذار زندگي نو وخادم بشريت باشد. روسو ميگويد:«طبيعت انسان را نيكو خلق كرده و لي جامعه او را شرير تربيت نموده طبيعت انسان را آزاد آفريده ليكن جامعه او را بنده گردانيده طبيعت انسان را خوشبخت ايجاد كرده ولي جامعه او رابدبخت كرده است نسبت به عالم طبيعت به جامعه مثل نسبت خير است به شر. تربيت عبارتست از ، اعمالي كه موجب تجلي شخصيت انساني و بروز تمايلات و عواطف عالي بشري است. پايههاي زندگي خود برروي چگونگي آموزش و پرورش كودكان قرار دارد. يكي از عواملي كه در تربيت كودك مهم است ، محيط و هم صحبتان و مراودههاي اجتماعي كودك است چون بشير با كودكان همسال خود مشغول بازي و اعمال كودكانه است. مطمئناً عادات و اخلاق ديگران دراو موثر خواهد بود. روح كودك پاك است و براي گرفتن هرنقشي آماده پس در اثر روان اجتماعي نادرست ممكن است به زودي نا پاك گردد. بنابر اين يكي از مسائلي كه در تربيت كودكان اهميت دارد بازي و تفريحات و سرگرميهاي اوست. پياژه، رشد اجتماعي كودك را به 3 مرحله تقسيم ميكند: مرحله نخست كودك خود محور يا خود ميان بيني است. مرحله دوم كودك كوشش ميكند روابط اجتماعي واقعي بر قرار كند. مرحله سوم داد و ستد اجتماعي به وجود ميآيد با ديگران رفتار احترام آميز دارد.(پارسا، 1371 ) .
رابطه عاطفي بين كودكان و اطرافيان، مخصوصاً با مادر دراولين سال زندگي دررشد اجتماعي او نقش تعيين كنندهاي دارد. نحوه ارضاء نيازهاي كودك زير بناي نگرش وي را در آينده نسبت به ديگران ميسازد. كودك به تدريج و ضمن ارتباط با ديگرا ن به مهارتهاي اجتماعي خود ميافزايد و عليرغم دوره اول كودكي كه همبازي ها نقش چنداني در زندگي كودك ندارد، در دوره پيش دبستاني دوستان تأثير بسزايي در رشد اجتماعي كودك دارند و مهارتهاي اجتماعي كودك راافزايش ميدهند. كودك دراين مكان ها به تجربه و يادگيري ميپردازد و روشهاي ارتباط با ديگران را فرا ميگيرد و به نقاط ضعف و قدرت خود پي ميبرند. (شفيع آبادي، 1372 ) .
از 2 تا 4 سالگي كودكان كه در آغاز افرادي غير اجتماعي هستند به افراد اجتماعي تبديل ميشوند. كودك در اثر بازي با كودكان ديگر يعني از راه مشاركت در فعاليتهاي آنان و دادن و گرفتن اسباب بازيها، در اندك زمان روح سازگاري دراو پديدارميشود. همچنين او از راه تقليد كردار و گفتار همچنان هاي همبازيش ميكوشد خود را به شكل آنان در آورده و مطابق با الگوي قابل قبول گروه خود رفتار كند. (پارسا، 1371 ) .
نخستين رشد اجتماعي اندكي پس از تولد كودك آغاز ميشود و شامل آموزش هاي گوناگون است سپس زبان آموزي به تدريج انجام ميشود. كودك در سنين 5 تا 6 سالگي دچار دگرگوني هاي فراواني در روابط با كودكان ديگر، با پدر و مادر و بزرگسالان ميشود، اين دوره از لحاظ اجتماعي و سازگاري كودك در آينده چنان اهميت دارد كه بايد دوره اصلاح و تصحيح رفتار اجتماعي كودكان ناميد. در اين دوره براي رشد كودك وجود كودكان ديگر از اهميت فراواني بر خورداراست و آرامش رواني او هنگامي تأمين ميشود كه افراد گروه او را پذيرفته باشند. به تدريج كه طرز رفتار و ارتباط با ديگران را در مييابد،نظرش درباره خودش بهتر ميشود و در نتيجه در كارهايش توفيق بيشتري بدست ميآورد. (پارسا،1371