كارآفريني چاپ و توليد عكس رنگي

سيما فايل دانلود مقاله گزارش كارآموزي پروژه نمونه سوال

كارآفريني چاپ و توليد عكس رنگي

۴ بازديد

كارآفريني  چاپ و توليد عكس رنگي

كارآفريني  چاپ و توليد عكس رنگي

كارآفريني  چاپ و توليد عكس رنگي

فهرست عناوين چاپ و توليد عكس

فهرست                           شماره صفحه

پيشگفتار ............................... 1

مقدمه .................................. 2

فصل اول  : كليات

الف : تعاريف مفاهيم و اصطلاحات........... 4

ب: تعريف و تشريح موضوع تحقيق............ 11

ج : اهداف پروژه........................ 14

فصل دوم : جمع آوري مقدماتي اطلاعات ( پيشينه طرح )

الف : تاريخچه چاپ و توليد عكس در جهان و ايران   16

ب : تاريخچه طرح ........................ 25

فصل سوم :  برنامه عملياتي

الف : تهيه و تبديل مواد اوليه .......... 27

ب : خدمات طرح .......................... 28

ج : روشهاي بازار يابي و تبليغات ........ 28

فصل چهارم : نيروي انساني

چارت تشكيلاتي ........................... 30

فصل پنجم  : منابع مالي

الف : ضوابط جواز تاسيس و گذفتن مجوز .... 32

ب : توجيه اقتصادي طرح : ................ 33

نتيجه گيري ............................. 50

فهرست منابع ............................ 52

مقـــدمه :

  هدف از اجراي اين طرح احداث يك واحد ظهور وچاپ عكس سياه وسفيد ورنگي در ابعاد 3×2 تا 70×100 بصورت مكانيزه وتجاري جهت استفاده در نمايشگاهها ، تهيه كاتالوگ وبروشورهاي تبليغاتي ، معرفي محصولات توليدي واحدهاي صنعتي ، عكسهاي پرسنلي ، يادبود ،مجالس و... مي باشد.

روش :

  • 1- ظهور فيلم: نخست فيـــــلم عكاســـي درتاريكخانه باز شــــده وتوسط گيـــــره برروي هنگر (Hanger )آويخته مي شود.سپس هنگر رابرروي اولين شيار ترانسپورت قرارداده وآنرا بصورت پله اي بلند نموده ودر مخازن مربوطه ، حاوي مواد ظهور وثبوت وشستشو ، به مدت مشخص قرار مي دهند. درادامه هنگرها توسط زنجير نقاله از خشك كن عبورداده شده وپس از قرار گرفتن در يك سطح شيبدار، درقسمت پائين سطح شيبدار برروي يكديگر جمع مي شوندواپراتور با باز كردن درب اتاقك ، هنگرهاي آمادة چاپ برروي كاغذ را خارج مي كند.
  • 2- دستگاه ظهور عكس: پس از آنكه ظهور فيلم انجام شد، رول عكس جهت ظهور در تاريكخانة دستگاه ظهور عكس قرار گرفته وتوسط مجموعه اي از غلتكهاي ترانسپورت باز شده وبعداز عبور از مخازن ظهور وثبوت وشستشو ، وارد خشك كن مي شود. دراين قسمت بوسيلة دمنده والمنت هاي ميله اي ، كاغذ خشك شده ودر قسمت جمع كن كاغذ، مجددا روي قرقره پيچيده وآمادة برش مي گردد.
  • 3- دستگاه ميكسر: اين دستگاه بمنظور مخلوط كردن مواد شيميايي مختلف جهت مخازن جبراني دستگاه ظهور عكس وفيلم بكار مي رود . بدينصورت كه مواد مختلف درداخل ؟آن ريخته شده وتوسط يك دستگاه الكتروپمپ سيركوله مي شود.

فصل اول  :

( كليات )

الف : تعاريف مفاهيم و اصطلاحات

عكاس كيست ؟

عكاس مترجم واقعيت است و اين امر اجتناب ناپذير است. بنابراين ما مجبور هستيم تا در خصوص پيام و عكس خود فكر كنيم. اگر سعي داريم بگوييم كه داشتن نوزاد همراه با خون است پس بايد حتماً از عكس رنگي استفاده كنيم، اما در صورتي كه بخواهيم ورود يك نوزاد زيبا به دنيايمان را به تصوير بكشيم مي‌توانيم از خون صرف‌نظر كرده و توجه خود را به نوزاد معطوف كنيم. ما هنوز در خصوص عكس‌هاي سياه و سفيد چيزي نگفته‌ايم چگونه مي‌توان گفت سياه و سفيد از رنگي گوياتر است؟ آيا چيزي خنده‌دارتر از يك عكس سياه و سفيد از رنگين‌كمان وجود دارد؟ آيا از تمام كساني كه مجذوب و شيفته عكس هاي آنسل آدامز هستند كسي واقعاً تمايل دارد تنها با قلم سياه و سفيد و در بهار از بوسميتي عكاسي كند؟ بر حسب اتفاق آنسل آدامز كمتر از مقلدينش در خصوص عكس هاي سياه و سفيد قاطع بود. اگر كارهاي آدامز با گلن راور را مقايسه كنيم مشاهده خواهيم كرد كه هر دو عظمت را به خوبي نشان مي دهند. مي خواهيم محتويات اطلاعاتي يك تصوير را مورد توجه قرار دهيم . ما مترجمان واقعيت هستيم و برخي از جنبه هاي يك منظره و صحنه را انتخاب كرده و آن را بر روي فيلم بازسازي مي كنيم . چالش اصلي ما اين است كه تنها اطلاعات ضروري براي انتقال پيام مورد نظر را بر روي فيلم قرار دهيم . نه كمتر و نه بيشتر . ما پيش از باز شدن شاتر نبايدفقط در خصوص چيزي كه قصد انتقال آن را داريم تصميم گيري كنيم . بلكه بايد در خصوص چگونگي انتقال موثر پيام نيز فكر كنيم . اگر جزئيات زيادي در عكس قرار دهيم بيننده پيام ما را به درستي درك نخواهد كرد.و توجهش به جزئيات غير ضروري معطوف خواهد شد . برعكس اگر عكس ساده اي بگيريم ، به احتمال زياد نمي توانيم با اشخاصي كه كمي متفاوت فكر مي كنند ارتباط برقرار كنيم. ما بايد با ايجاد توازن در عكس هايمان كاري كنيم كه اغلب بينندگان منظور ما را از عكس خوب درك كنند.براي روشن تر شدن اين موضوع از دستور زبان انگليسي كمك مي گيريم به عنوان مثال اغلب تصاوير همانند يك جمله طو لاني هستند . عكاسان بر شرح مي خواهند تمامي جزئيات را در عكس خود بگنجانند اما عكاس با فكر مي خواهد تمامي جزئيات غير ضروري عكس را حذف و تصاوير نهايي را متوازن و گويا كند كه همانند جمله اي است كه شامل فاعل، مفعول و فعل است.به ياد داشته باشيد كه ما اين مقايسه را بطور تصويري مطرح ميكنيم. اين تكنيك در ايجاد عكسهاي با كيفيت موثر است . اگر چه اين تكنيك دستورالعمل ساده اي براي گرفتن تصاوير فوق العاده نيست.سوژه (subject) ، لغتي در جمله است كه در مورد آن چيزي گفته مي شود . در يك عكس چه ميزان سوژه بايد وجود داشته باشد؟ يك عكس بايد براي اجتناب از سردرگمي تنها بايد يك سوژه داشته باشد كه اين سوژه مي تواند يك برگ ، جمعيتي از مردم با رعد و برق باشد. اگر به هنگام ديدن يك عكس اين سوال در ذهن ايجاد شود كه اين عكس چه چيزي است ؟ آنگاه بايد بدانيد كه عكس شما فاقد سوژه است.فعل در جمله يعني چيزي كه عمل را نشان مي دهد به همين صورت يك عكس جذاب هم بايد اعمالي را به تصوير بكشد كه اين اعمال مي تواند اعمال واقعي همچون عكس هاي ورزشي باشد و يا وقايع طبيعي همچون عكاسي از غروب زيباي آفتاب باشد. همچنين ، حتي در يك عكس كاملاٌ انتزاعي ، تصوير بايد يك عمل بصري داشته باشد تا اينكه نگاه بيننده را به خود جذب كند.وين بالوك- عكاس- بر اهميت به تصوير كشيدن بعد زمان در عكس تاكيد دارد كه واقعاً درست است. جذاب ترين عكسها مربوط به وقايع هستند نه اشياءصرف. موضوع زمان در عكس هاي تماشايي ناديده گرفته نمي شود. بهترين عكس ها عكس هايي هستند كه در آنها تغييرات زود گذر واضح بوده و لحظه عكس گرفتن به اندازه كمپوزيسيون اهميت دارد . اگر يك عكس بطور ساده يك موضوع را به ثبت برساند ، ممكن است بيننده تصميم بگيرد كه خودش برود و موضوع يا سوژه را ببيند. وقتي يك رويداد به تصوير كشيده مي شود بيننده ممكن است آرزو كند كه كاش آنجا بود اما بيننده مي داند كه اين عكس در يك زمان غير قابل بازگشت گرفته شده است.آخرين جزء اين بخش ابژه (object) است كه در دستورزبان به آن مفعول مي گويند . مفعول در جمله اسمي است كه بر روي آن فعلي انجام مي شود . ترجمه ابژه به اصلاحات تصويري از سوژه و فعل دشوارتر است و دقا بيشتري مي طلبد و مثال هاي برعكس مي تواند در اين جا موثر تر واقع شود.وقتي عكس چيزي براي جلب نگاه شما نداشته باشد يعني ابژه ندارد.در يك كمپوزيسيون خوب نگاه شما در ابتدا بايد به ابژه جلب شود و سپس به جزئيات ديگر بپردازد . اين عكس ممكن است مورد تحسين شما قرار بگيرد. اما جايي براي استراحت چشمان شما باقي نمي گذارد . اگر هيچ جايي در عكس برجسته نبود و اگر تمامي بخش هاي عكس تاكيد يكساني داشتند پس اين عكس قادر نخواهد بود توجه شما را به خود تداوم ببخشد.هدف از اين بحث اين بود كه شما را به تفكر در خصوص ارتباط و انتقال پيام در عكس ها تشويق كند . براي بهره بردن از اين نوع تحليل ها ، شما بايد ياد بگيريد تا عكس ها را با مقياس خود نقد كنيد . آن هنگام وقتي ميخواهيد عكاسي كنيد اصولي كه براي شما مهم بودند ملكه ذهن شما خواهند شد. در آن صورت وقتي اطلاعات بيشتري در خصوص علايق خود در كمپوزيسيون كسب كرديد عكاسي براي شما راحت تر مي شود.

سبك در عكاسي

عكاسي بدون داشتن يك سبك مشخص امكان‌پذير است. به راحتي عكس‌هاي زيادي بگيريد و به طور حتم چند عكس قابل قبول خواهد بود اين‌ها اتفاقات خوش‌آيندي هستند.اگر عكاس به موضوعات كمپوزيسيون و ارتباط با بيننده براي رسيدن به يك ايده در خصوص خوب و قابل تأمل بودن عكس فكر كند، يك سبك شكل مي‌گيرد و در آن صورت در صد بيشتري از عكس‌ها قابل قبول خواهد بود.ممكن است برخي‌ها معتقد باشند كه استفاده از سبك محدوديت‌ها و الزاماتي را به همراه دارد كه اين انتقاد مي‌تواند عادلانه باشد. پيروي زياد از هر استانداردي، حتي موارد ناخواسته مي‌تواند منجر به ايجاد عكس‌هاي تكراري و يكنواخت شود. از جنبه‌ مثبت يك سبك يا ثبات منسجم به عكاس اجاره مي‌دهد تا اهداف بصري خود را مستقل از سوژه منتقل كند. سبك شخصيت را به عكس وارد مي‌كند.اگر عكس‌هاي يك عكاس يك شيوه تكراري را نشان دهد، به احتمال زياد ارزش ديدن ندارد. ما نمي‌خواهيم يك انعكاس دهنده ساده واقعيت را ببينيم. ما مي‌خواهيم در مورد عكاس هم چيزي بدانيم، عكس‌‌هاي تصادفي حتي از سوژه‌هاي بسيار جذاب بي‌ارزش‌تر هستند. عكاس‌ خوب به دقت زمان عكاسي و كمپوزيسيون را انتخاب مي‌كند. در فرآبند اين انتخاب‌ها قضاوت‌هاي زيادي صورت مي‌گيرد و نتيجه نهايي كه همانا اكثر بايد اين قضاوت‌ها را به خوبي نشان دهد هر تصويري انعكاس‌دهنده اهداف عكاس به طرق مختلف است. از اينرو كلكسيوني از عكسها بايد به طور كامل اهداف عكاس از كمپوزيسيون، احساسات و زيبايي را نشان دهد.اصولاً عكس يك يادداشت از عكاس است كه زمزمه مي‌كند:« من بدين‌گونه جهان را مي‌بينم.» بينندگان عكسها ممكن است قصد عكاس را درك كنند يا درك نكنند و تنها سوژه را ببينند.غير ممكن است هر عكسي كه وارد دنياي كسي مي‌شود مورد ستايش قرار گيرد. اغلب اوقات ضرورت دارد تا براي درك و فهم يك عكس از نقطه نظر عكاس پا را فراتر گذاشت. عكسهايي كه ما را قادر مي‌كند تا طناب‌ها و زنجير‌ها را پاره كنيم و جرأت كشف و يافتن نقطه نظر جديد را پيدا كنيم.تمام توان بالقوه خود را به عنوان ابزار بالفعل گردآورنده- ابزاري كه از طريق آن مي‌توانيم به شيوه ديگري نگاه كنيم.