بررسي تأثير آموزش روش گام به گام حل مسأله رياضي جورج پوليا
بررسي تأثير آموزش روش گام به گام حل مسأله رياضي جورج پوليا
مقدمه
فصل اول : طرح تحقيق
بيان مسأله
ضرورت تحقيق
اهداف تحقيق
تعريف اصطلاحات و متغيرها
تعريف نظري راهبردهاي حل مسأله
تعريف عملياتي راهبردهاي حل مسأله
متغيرهاي تحقيق
متغير مستقل
تعريف نظري نگرش (متغير وابسته اول)
فصل دوم پيشينه و زمينه هاي نظري پژوهش
حل مسئله و انتقال يادگيري
رابطه بين تفكر انتقادي و حل مسئله
حل مسئله از ديدگاه رفتارگرايي
مراحل آموزش حل مسئله (الگوي دي چكووكرافورد)
پيشنهادهايي براي افزايش توانائيهاي حل مسئله در يادگيرندگان
طرح جورج پوليا پيرامون حل مسئله
مباني نظري در زمينه نگرش
تعريف نگرش
الگوهاي شناختي تغيير نگرش
يافتههاي پژوهشي در داخل كشور
فصل سوم : روش تحقيق
روش تجزيه و تحليل دادهها
فصل چهارم : تحليل نتايج و بيان توصيفي يافتهها
آزمون همتاسازي
تجزيه و تحليل دادهها با استفاده از آمار استنباطي
فصل پنجم : بحث و نتيجه گيري
محدوديتهاي پژوهش
منابع و مآخذ
مقدمه:
يك كشف بزرگ سبب حل شدن يك مسأله بزرگ ميشود، ولي در حل هر مسئله حبهاي از اكتشاف وجود دارد. مسئله شخص ممكن است چندان پيچيده نباشد، ولي اگر كنجكاوي وي را برانگيزد و ملكههاي اختراع و اكتشاف را در فرد به كار وادارد، و اگر آن را با وسايل و تدابير خود حل كند ممكن است از تنش و شادماني حاصل از پيروزي در اكتشاف شاد شود، چنين حال و تجربهاي در سالهاي تجربهپذيري ميتواند شوق و ذوقي براي كار عقلي و فكري پديد آورد و آثار خود را بر ذهن و روان و خصلت شخص در تمام عمر باقي گذارد .
بنابراين، معلم رياضيات فرصت بزرگي در برابر خويش دارد. اگر وقت اختصاصي خود را به تمرين دادن شاگردان در عمليات پيش پا افتاده بگذراند، علاقه و دلبستگي آنان را ميكشد و مانع رشد و تعامل عقلي آنان ميشود و بايد گفت فرصتي را كه در اختيار داشته به صورت بدي صرف كرده است، ولي اگر كنجكاوي دانشآموزان را با مطرح كردن مسائلي متناسب با دانش و شناخت ايشان برانگيزد و در حل مسائل با طرح كردن پرسشهايي راهنما به ياري آنان برخيزد ميتواند ذوق و شوق و وسيلهاي براي انديشيدن مستقل در وجود ايشان پديد آورد.
در مقدمه كتاب رياضي سال دوم راهنمايي تأليف هيأت مؤلفان كتب درسي آمده است: درس رياضي يكي از درسهاي مهم و بنيادي است، در اين درس دانشآموزان روش درست انديشيدن را در حل مسائل فرا ميگيرند و با محاسبههاي عددي مورد نياز در ساير درسها آشنا شده و كاربردهاي رياضي را در حل مسألههاي روزمرة زندگي ياد ميگيرند. دانشآموزان عموما به اهميت رياضي واقفند و ميدانند داشتن پايهاي خوب در درس رياضي تا چه حد به پيشرفت آنها در ساير درسها كمك ميكند، اما اغلب نميدانند كه درس رياضي را چگونه بايد آموخت
همچنانكه عنوان شد درس رياضي به عنوان يك درس پايه و مبنايي براي تعيين رشتههاي تحصيلي دوره متوسط جايگاهي ويژه را در دروس دوره راهنمايي و پس از آن به خود اختصاص داده است و حل مسأله در شمار وظايف اصلي دانشآموزان و پرحجمترين تكليف درسي ميباشد و به اعتقاد پژوهشگران (ماير و همكاران، لوئيسو ماير، 1978) حل مسأله هسته اصلي برنامه درس رياضي محسوب ميشود (ماير و همكارن 1986 ترجمه فراهاني، 1376)
لذا پژوهش حاضر با بهرهگيري از آموزههاي روانشناسي تفكر حل مسئله و پيروي از رويكرد تجربي آموزش راهبردهاي حل مسأله رياضي (الگوي پوليا)، تأثير آن را بر نگرش و پيشرفت تحصيلي رياضيات در دانشآموزان سال دوم راهنمايي مورد نظر قرار داده است.
بيان مسأله:
عليرغم اختلاف نظرهايي كه در تعريف نگرش بين روانشناسان مختلف وجود دارد، روي هم رفته تعريف سه عنصري نگرش تعريفي است كه بيشتر روانشناسان روي آن اتفاق نظر دارند. عنصر شناختي شامل اعتقادات و باورهاي شخصي درباره يك شيء يا يك انديشه است، عنصر احساسي يا عاطفي آن است كه معمولا نوعي احساس عاطفي با باورهاي ما پيوند دارد و تمايل به عمل، به آمادگي براي پاسخگويي به شيوهاي خاص اطلاق ميشود (كريمي، 1380)
علاقه به درس، دقت، كوشش و پشتكار ياد گيرنده را افزايش ميدهد و در نتيجه بر يادگيري تأثير مثبت دارد بنابراين كوشش در بالا بردن سطح علاقه يادگيرنده يكي از تدابير مهم آموزشي معلم به حساب ميآيد و بهترين راه جلوگيري از بيميلي و بيعلاقگي در يادگيرنده و افزايش سطح علاقه و نگرش مثبت او نسبت به يادگيري و فعاليتهاي آموزشگاه و فراهم آوردن امكانات كسب توفيق است. (سيف، 1380). در تمام طول تاريخ آموزش و پرورش حل مسأله يكي از هدفهاي مهم آموزشي معلمان به شمار ميآمده است. از بركت پيشرفتهاي روانشناسي علمي معاصر روز به روز بر اهميت اين موضوع افزوده شده است، روانشناسان و نظريهپردازان مختلف بر نقش يادگيرنده در ضمن فعاليتهاي مختلف يادگيري بويژه فعاليت حل مسأله در كشف و ساخت دانش تأكيد فراوان داشتهاند.
جان ديويي، جروم برونر، ژان پياژه ، لئو ويگوتسكي از جمله كساني هستند كه بر نقش فعاليت يادگيرنده در جريان حل مسأله بر دانش اندوزي تأكيد داشتهاند و نظريه سازندگي يا ساختنگرايي يادگيري از ثمرات افكار اين انديشمندان است. بنا به گفته كيلپاتريك (1918 به نقل از آندرز، 1998) يادگيري در آموزشگاه بايد هدفمند باشد نه انتزاعي و يادگيري هدفمند از راه واداشتن دانشآموزان به انجام پروژههاي مورد علاقه و انتخاب خودشان بهتر امكانپذير است (سيف، 1380)
در جامعه ما افراد زيادي در حال تحصيل در مقاطع مختلف آموزش و پرورش هستند و علاوه بر آن نگرش سنتي و احتمالا منفي نسبت به يادگيري و كاربرد رياضي وجود دارد. اين مشكل بخصوص در مورد درس رياضي پررنگتر و جديتر مينمايد. روش راهبردهاي حل مسأله روشي است كه با مشخص كردن مراحل و اصولي كه در پي خواهند آمد ميتواند كمك شاياني در جهت رفع اين معضل نمايد. تحقيق حاضر به دنبال مشخص كردن تأثير آموزش روش راهبردهاي حل مسأله در تغيير نگرش و پيشرفت تحصيلي در درس رياضي ميباشد.
ضرورت تحقيق:
جورج پوليا در ديباچه و ويرايش دوم كتاب چگونه مسئله را حل كنيم مينويسد «رياضيات اين افتخار مشكوك را دارد كه در برنامه آموزشگاهها موضوع كمتر جالب توجه همگان باشد… معلمان آينده از مدارس ابتدايي عبور ميكنند براي آنكه از رياضيات بيزار شوند… و سپس به مدارس ابتدايي بازميگردند تا به نسل تازهاي نفرت داشتن از رياضيات را تعليم دهند» (1956، صفحه 16) در پايان پوليا ابراز اميدواري ميكند كه خوانندگان خود را متقاعد سازند كه رياضيات علاوه بر اين كه گذرگاهي ضروري براي كارهاي مهندسي و دست يافتن به شناخت علمي است، مايه شادي و لذت باشد و چشماندازي براي فعاليتهاي عقلي از درجه بالا بوجود آورد. (پوليا، 1956، ترجمه آرام، 1369)
همچنين نگاهي به درصد عدم قبولي و عدم رضايت دانشآموزان از درس رياضيات و ديگر مشكلاتي كه دانشآموزان را در اين درس با دردسر مواجه ساخته است، بعلاوة عدم وجود ذهنيت روشن و منطق والدين از اين درس، پژوهشهايي را ميطلبد، كه استراتژي حل مسئله در رياضي نيز يكي از اين پژوهشهاست و در پژوهش حاضر مورد توجه است (اصغري نكاح، 1378)
صالحي و سرمد (1373) مينويسند اكنون زمان آن فرا رسيده است تا اين كمبودها را جبران نموده و نظامهاي كاربردي براي آموزش حل مسأله ايجاد نمائيم و آموزش و پرورش ما به پژوهشهاي متعدد و گستردهاي نياز دارد تا ابتدا اصول حاكم بر اين آموزش و سپس شيوههاي كاربردي آن را كشف نموده و نهايتا جايگاه اين شيوهها را در يك برنامه درسي آموزشگاهي مشخص كند.