

نقش فن آوري اطلاعات و ارتباطات در توسعه روستايي
نقش فن آوري اطلاعات و ارتباطات در توسعه روستايي
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چكيده ....................................................................................................................... 3
مقدمه ....................................................................................................................... 4
مسئله تحقيق ............................................................................................................. 6
اهميت و ضرورت تحقيق ........................................................................................ 12
دلايل انتخاب موضوع ............................................................................................. 17
اهداف تحقيق............................................................................................................ 19
- هدف كلي ............................................................................................................. 19
- اهداف اختصاصي ............................................................................................... 19
روش گردآوري اطلاعات ........................................................................................ 20
مرور ادبيات ............................................................................................................ 21
- توسعه ................................................................................................................. 21
- توسعه روستايي .................................................................................................. 24
- توسعه پايدار روستايي ........................................................................................ 26
- آشنايي با اطلاعات و ارتباطات (ICT)................................................................... 29
- ابزارهاي ICT ...................................................................................................... 30
- اينترنت و توسعه روستايي .................................................................................. 34
- ابعاد ICT، تجارب و كاربرها ............................................................................... 37
- طرح رويكردهاي آمايشي در توسعه روستايي ................................................... 51
- دانش اطلاعات و فناوري در فرآيند توسعه روستايي ......................................... 55
- چشم اندازهاي توسعه روستايي از طريق فن آوري اطلاعات و ارتباطات ......... 57
نتيجه گيري و پيشنهادات ........................................................................................ 62
منابع و ماخذ ........................................................................................................... 66
چكيده:
فناوري اطلاعات عصاره دانش و تجربه دو هزار ساله بشر است. انسان در تمام طول تاريخ براي شناخت پديدهها و كاهش ابهامات پيرامون ناشناختهها به اطلاعات نيازمند بوده است. آغاز تاريخ بشر با توانايي او درانباشت اطلاعات و مبادله آن مقارن است.
توسعه ملي بر مبناي فناوري اطلاعات و ارتباطات مستلزم فراهم شدن زير ساختهاي فراوان است كه مهمترين آنها بسط مهارتهاي ICT است. جامعه اطلاعاتي مبتني بر ICT مسلما منحصر به يك گروه خاص از شهروندان نخواهد بود بلكه يك جامعه توسعه يافته اطلاعاتي زماني محقق خواهد شد كه توان دسترسي آسان و ارزان به اطلاعات و مهارت استفاده از فناوريهاي مربوطه براي عموم مردم فراهم باشد از آنجا كه روستا و روستاييان منابع بنياني توليد و رشد اقتصاد ملي در هر جامعهاي ميباشند و به فراموشي سپردن اين نيروهاي مولد و موثر در توسعه اقتصادي به معناي مرگ اقتصادي هر جامعه است بر آن شديم تا در اين سطور هرچند جزئي به اهميت بكارگيري فن آوري اطلاعات و ارتباطات در توسعه روستاها بپردازيم در اين راستا ابتدا به تشريح ويژگيهاي روستا و روستايي و بعدبه مفاهيم توسعه و توسعه روستايي و در نهايت به چگونگي كاربرد ICT در توسعه روستايي پرداختهايم با اين اميد كه گام هرچند جزئي زمينه ساز شكل گيري نوعي جديدي از روستاها بر مبناي جامعههاي نوين امروزي باشد.
كلمات كليدي: فناوري اطلاعات و ارتباطات- توسعه- توسعه روستايي- روستا.
مقدمه:
پيشاز پرداختنبه جايگاه فناوريهاي اطلاعات وارتباطات درتوسعه مناطق روستايي، لازم وسودمند است كه به طورمختصر مباحثي در ارتباط با توسعه روستايي واگويه گردد. بيش از اين ميبايست خاطرنشان شد كه كشورهاي درحال توسعه، با وجود تجارب متعددي كه در زمينه كابرد الگوهاي مختلف رشد و توسعه بدست آوردهاند، هنوزهم شاهدوجود شكافها وتبعيضات بعضاً وسيع بين منطقهاي يا درون منطقهاي و بين گروههاي مختلف جمعيتي به عنوان مانعي بر سر راه توسعه و بهبود وضعيت زندگي عامه مردم در روندي پايدار ميباشند.
تكنولوژي اطلاعات يا به طور دقيقتر تكنولوژي ارتباطات و اطلاعات (ICT) به عنوان تكنولوژي هزاره جديد ظاهر گشته است. با زياد گشتن فرايند تبادل اطلاعات و كاهش هزينه معاملات، اين تكنولوژي به عنوان يك وسيله براي افزايش توليد، بهرهوري، رقابت و رشد در همه جنبههاي فعاليتهاي بشر شناخته شده است.
درحال حاضروضعيت روستاهاي كشور از جهات مختلف اقتصادي، رفاهي، بهداشتي و..... به مراتب از شهرها وخيمتر ميباشد و اگر از هم اكنون ICT را در روستاها نبينيم وضع به مراتب وخيمتر خواهد شد و نرخ مهاجرت ساكنين روستاها به شهرها به طور قابل ملاحظهاي افزايش خواهد يافت و همه اينها به معني نابودي روستاها و نابودي بخش عظيمي از سرمايه كشور خواهد بود.
بدون شك بررسي بسياري از تحولات روستاهاي امروز و برنامه ريزي براي آينده آنها، بدون توجه به نقش و اهميت توسعه فن آوري اطلاعات و ارتباطات غير قابل تصور است. به همين دليل امروزه تدوين و تنظيم سياستها و استراتژيهاي توسعه ICT به يك مسئله مهم براي بسياري از كشورها، به ويژه كشورهاي جهان سوم تبديل گرديده است.
با توجه به اهميت ICT، در اين تحقيق به بررسي اثرات ICT بر توسعه با تاكيد خاص بر روستاها پرداختهايم. بدين منظور، ابتدا تعريف مختصري از فن آوري اطلاعات و ارتباطات ارائه گرديده و سپس اهميت آن در توسعه ذكر گرديده و در ادامه اثرات آن بر روي توسعه روستايي مورد بحث قرار گرفته و در نهايت با توجه به اين اثرات از بحث نتيجه گيري شده است.
مسئله تحقيق:
توسعه دراصطلاح عام بهمعني شكفتگي تدريجي، بارزتر شدن اجزاي هر چيز، و رشد چيزي است كه در نطفه مكنون است. مفهوم توسعه تا انقلاب صنعتي سده هيجده و پيدايش و گسترش روابط و كشورهاي صنعتي در جهان مطرح نبود و از اين دوره به بعداست كه مفهوم توسعهتدريجا واردمباحث عملي و سياسي ميگردد. مفهوم توسعه را همچون مفاهيم علمي ديگر، ميتوان از دو ديدگاه و در دو بعد تعريف كرد: بعد فلسفي- نظري و بعد عيني- كاربردي.
وارنر، بالر و چارلز توسعه را از بعد فلسفي، «توالي بيش روندهاي از دگرگونيهاي يك پديده كه انتظام و طرح پيوستهاي داشته باشد»، تعريف كردهاند به بيان بهتر، «توسعه روندي استخود جنب ازحالتي پايين وساده بهحالتي بالاتر و پيچيدهتر، كه گرايشهاي دروني و ماهيت پديدهها را نشان ميدهد و به ظهور حالت نويني ميانجامد. روند توسعه يك آغاز و يك انجام دارد كه انجام آن به شكلي در آغازش نهفته است. از اين رو تكميل يك دوره نشانهشروع دوره ديگر ميباشد و ممكن است برخي از ويژگيهاي دوره نخستين در آن تكرار شوند.
توسعه را ميتوان به صورت روند مداوم مارپيچي تجسم كرد كه در آن هر دور جديد حالت تكراري دور قبلي، منتهي در يك سطح بالاتر ميباشد. به اين ترتيب است كه جريان عمومي توسعه صعودي و پيشرفت به وجود ميآيد. (تقوي، 1380) به نظر ميسرا، يكي از انديشمندان هنري «نظريه توسعه يكپارچه»، «توسعه جرياني است كه تجديد سازمان و سمتگيري متفاوت كل نظام اقتصادي- اجتماعي و سياسي- فرهنگي را به همراه دارد. توسعه، علاوه بر بهبود در ميزان توليد و درآمد، شامل دگرگوني اساسي در ساختهاي نهادي، اجتماعي، اداري، فرهنگي، و همچنين سوگيريهاي عمومي مردم است. توسعه حتي اكثر عادات، رسوم و عقايد مردم را نيز دربرمي گيرد» (تقوي، 1380).
به اعتقاد عبيدالله خان، متفكر بنگلادشي، «توسعه عبارت است از توسعه انسان به عنوان يك فرد و يك موجود اجتماعي، با هدف آزادي و شكوفايي او. توسعه بايد بومي و متكي به خود، يعني هماهنگ با محيط و متكي به نيرو و توان جامعهاي باشد كه پيشبرد امر توسعه را برعهده ميگيرد. كاهش گرسنگي، فقر، بيكاري و نابرابري، همگي معيار توسعه به شمار ميروند؛ اما هدف نهايي توسعه بالا بردن كيفيت زندگي تودههاي مردم و آزاد كردن نيروهايي خلاقه آنان است.
بنابراين، همپاي رفع نيازهاي اساسي- از قبيل خوراك، اشتغال، بهداشت، مسكن و آموزش- مشاركت اكثر مردم در تصميم گيريهايي كه بر زندگي خود، خانواده و اجتماعشان و به طور كلي، نقش آنها در جامعه تاثير ميگذارد، به همان اندازه اهميت دارد.» (تقوي، 1380).
از آنجا كه مختصات جوامع روستايي هر كشور، به علت قرار گرفتن آنها در مراحل مختلف تحول اجتماعي و شرايط اجتماعي متفاوت، با كشورهاي ديگر مغاير است، از اين رو علل و عوامل موثر در عقبماندگي و انگيزههاي توسعه اين جوامع و در نتيجه شيوههاي توسعه آنها نيز نميتوانند يكسان باشد.
بنابراين، در جريان بررسيها و مطالعات اجتماعي است كه اهداف و روشهاي توسعه روستايي بهدرستي مشخص ومعين شده برايعمران و توسعه روستاها برنامهريزي اقتصادي و اجتماعي ميشود.
توسعهروستايي روندياجتماعي واقتصادي استكه هدفآن تشويقو ترويج مطالعات وبررسيهاي روستايياست تا براي رشد و پيشرفت اين جوامع به منظور بهبود محيط انساني وارتقاي شرايطاجتماعي ومناسب ساختن آن براي زيستن و بهزيستي انسانها برنامهريزي شود. برنامههاي توسعه روستايي، كه به دو بخش نظري (پژوهش) و كاربردي (برنامه ريزي) تقسيم ميشوند، روستاييان را تشويق ميكنند تا در انجام برنامههابه منظورپيشرفت امربرنامهريزي مشاركتكنند.بهطور كلي،اهداف برنامههاي توسعه روستايي به شرح زيرند:
- آگاه كردن روستاييان از وضعيت موجود و هويت اجتماعي خود
- تحريك و جلب مشاركت آنان نسبت به اقدامات عمراني
- ايجاد گونهاي از نظارت اجتماعي به وسيله خود آنان
- هماهنگ و همگام كردن تمام فعاليتهاي جمعي و گروهي در سطح روستا
-بركنار نگهداشتن جامعه روستايي از نفوذ و تاثيرات نامناسب و شرايط نامساعد
- ايجاد همكاري و همياري ميان روستاييان و جوامع روستايي ديگر به منظور تامين نيازهاي عمومي و مشترك
- توسعه و بهبود مديريت امور اجتماعي و اقتصادي و اداري روستا
- تلاش براي تامين هرچه بيشتر نيازهاي آني و آتي روستاييان
به طور كلي، توسعه روستايي طيف وسيعي از فعاليتهاي گوناگون و بسيج انساني است كه هدف آن درنهايت اين است كه مردم روستاها بتوانند روي پاي خود بايستند و ناتواناييهايي كه آنها را در اسارت شرايط نامناسب زندگيشان نگهداشته است از ميان بردارند. (تقوي، 1380).
توسعه روستايي سه عنصر عمده را در خود قرار داده است: بهبود و يا رفاه روستاييان كه اين شامل ابعاد مادي و غير مادي مانند آموزش و بهداشت ميشود؛ بهبود منابع كه افزايش توليدات و كارايي آن را شامل ميشود و توسعه تشكيلاتي كه حفظ و يا تاسيس سازمانهاي روستايي است كه مردم بتوانند توان و انرژي خود را از طريق اين ساختارها منتقل نمايند. سازمانهاي توسعه اجتماعي و تعاونيهاي خود اشتغالي نمونههايي از فعاليتهايي هستند كه در تقويت توسعه تشكيلاتي نقش دارند. (بلك برن، 2002).
كوپ توسعه روستايي را فرايندي ميداند كه از طريق فعاليتهاي جمعي به هدف بهبود وضعيت و خودآگاهي مردم در مناطق غير شهري انجام ميشود. هدف نهايي توسعه روستايي مردم و نه زير بناها ميباشند. اما ايجاد زيربناهايي مثل ارتباطات قبل از اينكه به توسعه مردم پرداخته شود ضروري است. تسهيل روند توسعه علي الخصوص در مناطق كمتر توسعه يافته احتمال دارد شامل كمك به مردم براي تعيين اهداف و ترغيب آنها به فعاليتهايي جهت دستيابي به اهداف فوق باشد. (بلك برن، 2002).
موشر براين نكتهتاكيد دارد توسعهروستايي درجوامع دمكراتيك فقططرحها و آمارها، اهداف و بودجه، تكنولوژي و روشها، كمكهاي مادي و متخصصان يا سازمانها و سازمانهايي براي اداره آنها نميباشد، بلكه توسعه روستايي يك استفاده موثر از اين مكانيسمها به عنوان ابزار آموزشي است كه به هدف تغيير در افكار و اعمال افراد ميباشد به نحوي كه آنها بتوانند به خود اتكايي در بهبود شرايط اقتصادي واجتماعي دست يابند. (بلك برن، 2002).
راجرز تغيير اجتماعي را فرايندي تلقي ميكند كه دگرگوني در ساختار و وظايف يك نظام اجتماعي به وجود آورد. جامعه يك نوع از نظام اجتماعي است. تغيير اجتماعي به طور نسبي در دراز مدت و تدريجي صورت ميگيرد و ماهيت اين تغييرات در طول زمان راشامل ميشود. فرايندهاي طراحيشده تغييراتاجتماعي ازقبيل انتقال اطلاعات، مديريت سياسي، انتقال فناوري يا آموزش همگاني براي دستيابي به تغييرات اجتماعي مورد استفاده قرار ميگيرند. (همان منبع)
امروزه پارادايم جديدي در توسعه كشاورزي كشورهاي توسعه يافته و كشورهاي در حال توسعه به سرعت در حال به وجود آمدن است، به طوري كه توسعه همه جانبه روستاها به سمت افقهاي جديدي در حال گسترش است؛ روشهاي قديمي ارائه خدمات به شهروندان تغيير يافته و جوامع قديمي در حال گذار به سمت جوامع دانش محور ميباشند علت اصلي عقب افتادگي كشورهاي در حال توسعه در پيشرفتهاي اجتماعي واقتصادي و حتي فرهنگي، ناتواني آنها در بازشناخت و گسترش و يا انتقال تكنولوژي مناسب و بهرهگيري از آن در فعاليتهاي توليدي است. تكنولوژي اگر به درستي اداره شود ميتواند شاه كليد حل بحرانهاي كشورهاي درحال توسعه باشد. تكنولوژي وسيلهاي است كه به انسان توانايي ميبخشد تا از وابستگي مستقيم به طبيعت رهايي يابد و مسير صرفاً زيست شناختي تكامل خود را در راستاي چيرگي بر طبيعت و آغاز يك دوره تكامل خردمندانه تغيير دهد. تكنولوژي به عنوان يك عامل انتقال دروندادها و بروندادها تعريف ميشود. (ماهنامه علمي جهاد، 1385).
