آسيب شناسي اجتماعي

سيما فايل دانلود مقاله گزارش كارآموزي پروژه نمونه سوال

دانلود مقاله آسيب شناسي اجتماعي

۱۶ بازديد

مقاله آسيب شناسي اجتماعي

مقاله آسيب شناسي اجتماعي

مقاله آسيب شناسي اجتماعي

آسيب شناسي اجتماعي چيست ؟  
هدفها و مقاصد آسيب شناسي اجتماعي  
فرهنگ  
ويژگيهاي فرهنگ  
ضربه فرهنگي    
عناصر اساسي فرهنگ  
هنجارهاي اجتماعي    
انواع هنجارها    
هنجارها و نوع مجازات    
تعريف كجروي اجتماعي    
ملاكهاي تشخيصي كجرويهاي اجتماعي  
انواع كجرويهاي اجتماعي  
عوامل موثر در كجرويهاي اجتماعي    
خانواده    
مدرسه    
گروه همسالان    
بنيانهاي اجتماعي كجرويها  
ناسازگاري جامعه با ارگانيسم انساني    
ناسازيهاي دروني جامعه
نظريه هاي جامعه شناختي كجرويها  
تعريف كنترل اجتماعي    
نظريه كنترل اجتماعي  
نظم  وكنترل اجتماعي
سرقت    
تعريف سرقت    
علل و انگيزه هاي سرقت  
علل و انگيزه هاي رواني – عاطفي سرقت  
علل اجتماعي – اقتصادي سرقت  
نگاهي به سرقت در ايران  

آسيب شناسي اجتماعي چيست ؟

آسيب شناسي اجتماعي مفهوم جديدي است كه از علوم زيستي گرفته شده و مبتني بر تشابهي است كه دانشمندان بين بيماريهاي عضوي و آسيبهاي اجتماعي (كجرويها ) قائل مي شوند . در واقع ، با شكل گيري و رشد جامعه شناسي در قرن نوزدهم ميلادي ، بهره گيري از علوم مختلف براي بيان فرايند هاي اجتماعي نيز معمول گرديد و در نتيجه بسياري از اصطلاحها و واژه هاي رايج در علوم ديگر چون زيست شناسي ، علوم پزشكي ، زمين شناسي و مانند ان در جامعه شناسي نيز به كار گرفته شد كه از جمله مي توان” آسيب شناسي اجتماعي” را نام برد .

هدفها و مقاصد آسيب شناسي اجتماعي

هدفها و مقاصد آسيب شناسي اجتماعي را مي توان به شرح زير طبقه بندي كرد :

  1. مطالعه و شناخت آسيب هاي اجتماعي و علل و انگيزه هاي پيدايي آنها ، زيرا تشخيص درست دردها ، نخستين شرط چاره جويي و بيش از نيمي از درمان است ، درد تشخيص نا داده را درمان نتوان كرد . بي شك هرگونه ساختن بدون شناختن ، تير در تاريكي رها كردن است .
  2. پيشگيري از وقوع انحرافات اجتماعي و جرم در جامعه به منظور بهسازي محيط زندگي جمعي و خانوادگي . ازآنجا كه پيشگيري همواره ساده تر ، علمي تر و كم هزينه تر از درمان است ، داراي اهميت بسيار مي باشد .
  3. درمان كجروان اجتماعي با بكار گيري روشهاي علمي و استفاده از شيوه هاي مناسب براي قطع ريشه ها و انگيزه هاي اين كجرويها .
  4. تداوم درمان براي پيشگيري و جلوگيري از بازگشت مجدد انحرافات اجتماعي وم بررسي شيوه هاي باز پذيري اجتماعي كجروان .

در واقع ، آسيب شناسي اجتماعي خاستگاه اختلالها ، بي نظمي ها و نا بسامانيهاي اجتماعي است . اگر در جامعه اي هنجارها مراعات نشود ، كجروي پديد مي آيد و رفتار آسيب مي بيند . مطالعه علمي اين گونه نابسامانيها و ناسازيها را در جامعه انساني آسيب شناسي اجتماعي مي گويند .

فرهنگ

انسانها به كمك نيروي انديشه ، بر خلاف ديگر جانداران خود را از تسليم و وابستگي بي قيد و شرط به طبيعت برهانند و براي مبارزه و تسلط بر آن ، راهها و روشها  ومسايلي را اختراع كنند كه به مجموعه آنها ”فرهنگ ” گويند . فرهنگ مجموعه پاسخهاي انسان به پرسشها و نيازهاي گوناگون ناشي از ضروريات زندگي در طبيعت و در جامعه است . تايلورفرهنگ را حاصل رفتار و كردار انسانهايي مي داند كه دار جامعه زندگي مي كنند . به بيان ديگر ، فرهنگ شيوه كلي زندگي در هر جامعه است .

از آنجا كه فرهنگ ، قوام دهنده و نظام بخش كاركردها و ساختارهاي اجتماعي است و رفتار هر يك از افراد جامعه از آن تاثير مي پذيرد ، بنابراين بايد با دقت مورد بررسي قرار گيرد تا از آن بتوان به تبيين رفتار فردي و گروهي در جامعه پرداخت .

ويژگيهاي فرهنگ

فرهنگ داراي ويژگيهايي چند است :

  1. انتقال پذيري : يعني فرهنگ فرايندي است كه از طريق آموزش از نسلي به نسل بعدي انتقال مي يابد ، ادامه پيدا مي كند و دگرگون مي شود . فرهنگ با انتقال تجربه ها ، الگوها و قالبهاي رفتاري را در ذهن افراد جامعه ، حك مي كند و زماني اين قالبها حك شد ، آثار تجربه ها ، عميق و مداوم و مستعمر مي شوند . فرايند حك كردن ، از طريق جامعه پذيري ، فرهنگ پذيري و ياد گيري انجام مي شود .
  2. آموختني : فرهنگ را مي توان به عنوان مجموع ويژگيهاي رفتاري و اكتسابي افراد يك جامعه تعريف كرد . واژه تعيين كننده در اين تعريف ، همان واژه اكتسابي است كه فرهنگ را از رفتاري كه نتيجه وراثت زيست شناختي است ، متمايز مي سازد
  3. همگاني : بدين معني كه فرهنگ دستاورد فردي نيست ، بلكه مجموعه اي از افراد در پيدايي آن شريك و سهيمند
  4. وسيله اي براي كنترل و نظم اجتماعي : از آنجا كه افراد ، شيوه هاي رفتاري و الگوهاي فرهنگي جامعه را چه به صورت سطحي ( جامعه پذيري ) و چه به صورت عمقي ( فرهنگ پذيري ) ياد مي گيرند ، فرهنگ وسيله اي است كه رفتار و تمايلات و كردار آنان را يكنواخت مي كند و از طريق مجازاتهايي كه اعمال مي كند ، باعث كنترل و ايجاد نظم در جامعه مي شود . فرهنگ پذيري وقتي در شرايط استعماري – هنگامي كه يك فرهنگ مورد تهاجم واقع مي شود و فرهنگ غالب سعي در انهدام ارزشهاي اجتماعي و رد حيات سنتي داشته باشد – ( فرهنگ زدايي ) قرار بگيرد ، آسيب شناختي به خود مي گيرد . ويليام ريورس (1922) مي نويسد : در اثر تضاد ميان فرهنگ غربي ( فرهنگ غالب ) و فرهنگ بومي در برخي از قبايلي كه در حالت بدوي زندگي مي كنند ( فرهنگ مغلوب ) ، ” لذت زندگي از ميان رفته است ” . به اين اعتبار ” فرهنگ زدايي ” كه بر اثر آن فرد فاقد هنجارهاي قابل استناد براي رفتار خويش مي گردد ، منجر به بروز برخي ناسازيها و دشواريهاي اجتماعي مانند : الكليسم ، اعتياد به مواد مخدر ، رشد فحشا ، افزايش جرمهاي مختلف ، خود كشي و مانند آن خواهد شد .

ضربه فرهنگي:

هنگامي كه يك فرد در يك محيط فرهنگي بيگانه و در ميان مردمي قرار مي گيرد كه در باورهاي بنيادي آنها سهيم نيست ، دچار ضربه فرهنگي مي شود ( كوئن ،1370 : 43). مثلا اگر يك ايراني را به جزيره دور افتاده اي در اقيانوس آرام در ميان قبيله اي ببرند ، جايي كه شكار انسان براي آنها امري معمولي است ، به درستي دچار ضربه فرهنگي مي شود ، زيرا زندگي اين قبايل با شيوه زندگي او بسيار متفاوت است .