پيچك فايل

سيما فايل دانلود مقاله گزارش كارآموزي پروژه نمونه سوال

بررسي عوامل مرتبط با خشونت مردان عليه زنان

۱۰ بازديد

بررسي عوامل مرتبط با خشونت مردان عليه زنان

بررسي عوامل مرتبط با خشونت مردان عليه زنان

بررسي عوامل مرتبط با خشونت مردان عليه زنان

اين فايل داراي فرمت word و قابل ويرايش و داراي پرسشنامه مي باشد.
فهرست مطالب
چكيده ............................. 5
فصل اول
مقدمه ............................. 6
بيان مسئله ............................. 6
ضرورت تحقيق ............................. 7
عنوان پژوهش ............................. 8
هدف از اجراي تحقيق ............................. 8
فرضيات تحقيق (سوالات تحقيق) ............................. 8
فصل دوم
مقدمه ............................. 9
چهارچوب نظري ............................. 9
نظريه يادگيري اجتماعي ............................. 10
نابرابري ساختاري ............................. 11
نظريه خرده فرهنگ خشونت ............................. 13
نظريه فمينيستي ............................. 14
نظريه سيستمي ............................. 15
نظريه منابع ............................. 16
نظريه زيست محيطي ............................. 18
چارچوب نظري تحقيق ............................. 18
پرخاشگري ............................. 19
معتقدان به ذاتي بودن پرخاشگري ............................. 20
معتقدان به منشاء اجتماعي داشتن پرخاشگري ............................. 21
ديدگاه زيست شناختي ............................. 21
ديدگاه شناختي ............................. 22
ديدگاه انگيزشي ............................. 22
ديدگاه انسانگرا ............................. 23
ديدگاه روانكاوي ............................. 23
دسته بندي حالات خشم ............................. 23
حالات خشم پنهان، گريز از خشم ............................. 24
علت عمده خشم مردها ............................. 24
نقش رسانههاي همگاني در آموزش پرخاشگري ............................. 25
راههاي مقابله با عصبانيت ............................. 25
خشونت در سرتاسر عمر ............................. 27
خشونت جنسيتي در طول چرخه زندگي ............................. 27
وضعيت زنان در جامعه عرب هنگام نزول قرآن ............................. 30
خشونت عليه زنان ............................. 32
انواع خشونت عليه زنان ............................. 33
علل خشونت عليه زنان ............................. 34
خشونت جسماني ............................. 41
خشونت كلامي ............................. 41
خشونت پنهان ............................. 42
انواع وبهاي خشونت عليه زنان ............................. 42
خشونت فيزيكي ............................. 42
خشونت رواني ............................. 42
خشونت جنسي ............................. 45
عوامل اقتصادي-اجتماعي ............................. 45
انواع خشونت نسبت به زنان ............................. 46
خشونت رواني ............................. 46
خشونت مالي ............................. 47
خشونت سياسي ............................. 47
بهاي خشونت سياسي ............................. 47
آداب ورسوم ............................. 48
فرهنگ شفاهي وكتبي ............................. 48
مقابله با خشونت عليه زنان ............................. 48
تغيير مردان ............................. 54
تغيير در شيوه هاتي قانوني ............................. 54
خلاصه كلام ............................. 58
تاريخچه مطالعات ............................. 59
مطالعات و تحقيقات داخلي ............................. 59
نتايج تحقيق بطور خلاصه ............................. 64
2 – 4 – مطالعات و تحقيقات خارجي ............................. 67
يك طرح ملي درباره خشونت عليه زنان ............................. 73
فصل سوم
مقدمه ............................. 74
جامعه آماري ............................. 74
روش نمونه گيري ............................. 74
نمونه پژوهش ............................. 74
ابزار پژوهش ............................. 74
اعتبار و روايي ............................. 74
روش جمع آوري داده ها ............................. 74
روش تحليل آماري ............................. 74
فصل چهارم
فرضيات تحقيق ............................. 85
فصل پنجم
بحثو نتيجه گيري ............................. 86
پيشنهادات پژوهش ............................. 87
محدوديتهاي پژوهش ............................. 88
فهرست منابع ............................. 89
منابع و ماخذ ............................. 89
پيوست (پرسشنامه)
چكيده
عنوان
«بررسي عوامل مرتبط با خشونت مردان عليه زنان متاهل شهر تهران ، سال 1386»
خشونت به شكلهاي مختلف آن يك معضل اجتماعي رو به رشد است كه امروزه مهمترين عامل مرگ و مير نابهنگام و عامل عمده اضطراب را در بين اقشار آسيب پذير يعني زنان ، كودكان و سالمندان به شمار مي آيد .
برخي عوامل خشونت عليه زنان سطح سواد ، عوامل اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي مي باشد كه در اينجا محقق درصدد برآمد كه ببيند آيا بين ميزان خشونت مردان عليه زنان در بين خانواده هايي كه زن و مرد تحصيلات يكساني دارند و آنهايي كه تفاوت تحصيلي دارند تفاوت معني داري وجود دارد و آيا بين ميزان خشونت مردان عليه زنان در بين خانواده هايي كه مردان درآمد بالايي دارند در مقايسه با مرداني كه در آمد پاييني دارند تفاوت معني داري وجود دارد .
در اين پژوهش تعداد نمونه هاي آن 60 نفر از زنان متاهل شهر تهران بوده است پرسشنامه مورد استفاده ، پرسشنامه محقق ساخته است و اعتبار و روايي آن سنجيده شده است و از آزمون tاستودنت استفاده شده است كه در مورد فرضيه اول 322/0- و فرضيه دوم + استودنت آن 674/1- بررسي شد و هر دو فرضيه اين مطالعه نشان داد كه عوامل مهم ديگري در خشونت مردان عليه زنان وجود دارد كه لازم است به آنها توجه شود .
فصل اول
مقدمه
خشونت به شكلهاي مختلف آن يك معضل اجتماعي روبه رشد است. محققان اعتقاد دارند بر خلاف پرخاشگري در جانوران كه جنبه غريزي دارد و بيشتر در خدمت بقاي نوع است خشونت در انسان مبناي يادگيري دارد و وجود آن را به اساس منافعي كه براي بقاي نوع بشر دارد نمي توان توصيه كرد.
اكثر افراد رفتار خشونت آميز را نسبت به اعضاء خانواده خود مرتكب مي شوند. گروههايي كه در درون خانواده ها بيشتر در معرض خشونت قرار دارند، زنان، كودكان و سالمندان هستند (فروغان، 1380)
يكي از مهمترين ويژگيهاي خشونت خانوادگي كه بررسي در مورد آن را ضروري ساخته و آن را در خشونت هاي اجتماعي مجزا مي كند اين واقعيت است كه روابط خشونت ميان افرادي صورت مي گيرد كه نسبت به يكديگر علاقه و محبت داشته و يكديگر را دوست دارند. تأثير خشونت در خانواده به روي اعضاء ضعيف نه فقط باعث محروميت آنان از حقوق انساني خود مي شود، بلكه به روابط اجتماعي افراد در جامعه تأثير گذاشته و باعث ظهور رفتارهاي اجتماعي نابهنجار در جامعه مي گردد (اعزازي، 1380)
تحقيقات مختلف نشان داده است كه عوامل متعددي مي تواند در بروز پديده خشونت عليه زنان مؤثر باشد، برخي از عوامل اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي مرتبط با خشونت شوهران عليه زنان در خانواده مؤثر است.
متأسفانه تا كنون به مقوله كنترل خشونت در خانواده توجه جدي نشده و پاسخهاي اجتماعي به جاي آنكه معطوف به سياست گذاري هاي درازمدت به روشهاي عملي و هماهنگ با اهداف ارتقاي سلامت و پيشگيري باشد بيشتر جنبه واكنش دارد. حال آنكه هدف واقعي بايد كاهش تعداد قربانيان و عاملان خشونت باشد. اين كار نيازمند مشاركت دولتها، جوامع محلي، دستگاههاي قضايي و همچنين مشاركت محققان و پژوهشگران و ... باشد. از اين رو پژوهش حاضر شايد گامي هر چند كوچك در مسير دستيابي به هدف فوق باشد.
بيان مسئله
خانواده داراي كاركردهاي متفاوتي است از جمله آن كاركرد عاطفي خانواده است كه از نيازهاشان به جمعيت و وابستگي هاي عاطفي ناشي مي شود. بدون وجود محبت واحساس پيوستگي ممكن است خانواده دچار مشكلات عاطفي و رواني گردد (محسني، 1368).
هر خانواده را بايد خشت بناي جامعه و قانون اصلي حفظ سنت و رسوم و شالوده مستحكم مناسبات پايدار اجتماعي و روابط خويشاوندي و كانون صميمانه ترين روابط ميان افراد و پرورش فكر و انديشه و اخلاق و تعالي روح انساني به حساب آورد (سيف، 1368)
زماني كه بيماريهاي عفوني عامل عمده ناخوشي و مرگ و مير در جوامعع بشري به شمار مي آمدند، ولي اكنون مدتهاست كه عفونت جاي خود را به خشونت سپرده است.
خشونت به شكلهاي مختلف آن يك معضل اجتماعي رو به رشد است كه امروزه مهمترين عامل مرگ و مير نابهنگام و عامل عمده اضطراب را در بين اقشار آسيب پذير يعني كودكان، زنان و سالمندان به شمار مي آيد (رفيعي فر، 1380).
مسأله­اي كه در پژوهش حاضر به آن پرداخته مي شود بررسي رابطه عواملي چون سطح سواد- تفاوت سطح تحصيلات –و ميزان درآمد خانواده مي باشد.
ضرورت تحقيق
خانواده اولين مدرسه­اي است كه انسان در آن آموزش مي بيند و با اصول زندگي اجتماعي و روش تفاهم با ديگران آشنا مي گردد. اما بايد توجه داشت كه خانواده زماني مي تواند كاركردهاي خود را به درستي انجام دهد و مأمن عاطفي افراد قرار گيرد كه دچار نابساماني، اختلال و آشفتگي نباشد (فني، 1378).
زن يكي از اعضاي مهم خانواده است و مسئوليت ها و نقشهاي زيادي بر عهده دارد و بايد محيط خانه طوري باشد كه زن بتواند نقش خود را به خوبي ايفا كند و فرزندانش را خوب تربيت كند.
تحقيق در موزه خانواده از اين نظر داراي اهميت است كه در جوامع معاصر خانواده دستخوش تغييرات ناهماهنگي قرار گرفته و به تدريج شكل و هيئت قديمي خود را از دست مي دهد و به گونه جديدي مي يابد در نتيجه در كاركردهاي خانواده تغييراتي ناهماهنگ با تغييرات ساختي آن پديد آمده است. روابط درون خانواده تحت تأثير شرايط اجتماعي قرار گرفته و در آن دگرگونيهايي پديد آمده است. از اين لحاظ ممكن است در معرض آسيب پذيري قرار گيرد و دچار از هم پاشيدگي شود (وثوقي، 1380).
در اغلب ازدواج ها، اختلافات احساسي تا حد مشخصي جريان دارد. اما اختلافات به طرزي محترمانه حل و فصل مي گردد. اما در روابط بيمارگونه اين اختلافات به شكل ضرب و شتم و با توهين و تحقير و سرزنش فيصله مي يابند و در بيشتر مواقع در طول زمان اينگونه خشونت ها دائمي مي شوند و ديگر زنان تحملشان را از دست مي دهند و به دادگاهها مراجعه مي كنندو اين ضرروت موجب مي شود كه تحقيقاتي در اين زمينه به عمل آيد و در دادگاهها زياد از اين موارد وجود دارد.
عنوان پژوهش
بررسي عوامل مرتبط با خشونت مردان عليه زنان
هدف از اجراي تحقيق
هدف كلي
تعيين ارتباط با عوامل اقتصادي، تحصيلات با خشونت شوهران عليه زنان
اهداف جزيي
تعيين رابطه ميزان تحصيلات زوجين با خشونت (مردان) عليه زنان
فرضيات تحقيق (سوالات تحقيق)
1.بين ميزان خشونت مردان عليه زنان در بين خانواده هايي كه زن و مرد تحصيلات يكساني دارند و آنهايي كه تفاوت تحصيلي دارند تفاوت معني داري وجود دارد.
2.بين ميزان خشونت مردان عليه زنان در بين خانواده هايي كه مردان درآمد بالايي دارند در مقايسه با مرداني كه درآمد پاييني دارند تفاوت معني داري وجود دارد.
تعريف عملياتي خشونت –به معناي وسيع كلمه به هر نوع سوء استفاده از قدرت با اعمال فشار اطلاق مي شود.
خشونت را مي توان عمل آسيب رساندن دانست كه فرد براي پيشبرد مقاصد خويش انجام مي دهد و صرفاً جنبه فيزيكي (بدني) ندارد. بلكه ممكن است ابعاد رواني (فحاشي، تحقير، منزوي كردن، داد و فرياد زدن) جنس (آزار و مزاحمت جنسي، تجاوز) و اقتصادي (شكستن وسايل خانه و ... ) هم به خود بگيرد.
فصل دوم
مقدمه
خشونت به عنوان يك آسيب اجتماعي در جامعه انساني از زماني كه هابيل به دست قابيل كشته شد آغاز گشته و در طي اعصار و قرون مختلف به اشكال گوناگون ادامه داشته است. بنابراين قدرت عامل اساسي در بروز خشونت بوده است البته قدرت از منابع مختلفي ناشي مي شود و مي توان آن را به طرق مختلف اعمال كرد، قانوني، غيرقانوني، آرام يا با خشونت، بهر صورت در اكثر فرهنگها و جوامع انواع گوناگون خشونت مشاهده مي شود.
پديده دردناك خشونت عليه زنان كه در ابعاد گوناگون جسماني، رواني، جنسي در سراسر جهان سلامت جسم و روان زنان را به خطر مي اندازد و حقوق انساني آنان را مورد تجاوز قرار مي دهد. در گسترده ترين نوع خود در قالب خشونت خانگي يا خانوادگي بروز و ظهور دارد. حداقل يك نفر از هر پنج نفر جمعيت مؤنث دنيا در طول زندگيشان توسط يك يا گروهي از مردان مورد خشونت جسمي يا جنسي قرار مي گيرند (رفيعي فر، 1380).
خشونت عليه زنان، خشونت عليه خانواده و خشونت عليه كليت جامعه است. خشونت عليه زنان معمولاً با خشونت عليه كودكان همراه است و چنانچه زن و كودك در معرض آن قرار گيرند سلامت جامعه به كلي تهديد مي شود.(پوررضا، 1381).
چهارچوب نظري
در صورت وجود ديدگاههاي نظري نه تنها اعداد و ارقام پراكنده بهتر مورد تفسير و بررسي قرار مي گيرند، بلكه در نهايت عوامل و شرايطي را كه خشونت در آن بروز مي كند، تعيين مي كند.
نظريه هاي مربوط به پرخاشگري و خشونت در حيطه علوم متفاوتي قرار مي گيرند و محققان براي پرخاشگري چهارچوب نظري ارائه داده­اند.
از ديدگاه فرويد، پرخاشگري به منزله غريزه در نظر گرفته مي شود. و افراد به اين سبب به پرخاشگري و خشونت دست مي زنند كه انسان «طبيعتاً» پرخاشگر است. رفتارشناسان (ethologists)نيز ادعا مي كنند كه پرخاشگري، چه در ميان جانوران و چه در ميان انسان ها، نتيجه تمايلات غريزي به انجام دادن رفتار پرخاشگرانه است.
در مقابل نظريه غريزي بودن پرخاشگري، روان شناسان ديگر بر اين باورند كه پرخاشگري حاصل رانش يا انگيزه فراگرفته يا كسب شده براي صدمه زدن به ديگري است. مهم ترين پايه و اساس اين نظريه، سابق بودن پرخاشگري بر اساس نظر دلارد، داب، سير و ... با فرضيه ناكامي پرخاشگري (hypothesis – frustration Ayyression )است. (اعزازي، 1380)­
 
نظريه يادگيري اجتماعي:
با آن كه نظريه يادگيري اجتماعي از روان شناسي سرچشمه مي گيرد، در علوم اجتماعي بيشتر مطرح شده است. اين نظريه مرهون تحقيقات «آلبرت باندورا» است. و بر نقش هاي برجسته فرآيندهاي نمادي و خودگرداني (خود تنظيمي) تأكيد مي كند و طي آن گفته مي شود توانمندي خارق العاده­اي براي استفاده از نمادها به او ياري مي دهد تا رويدادها را باز نمايد، تجربه آگاه خود را تحليل كند و با ديگران در هر فاصله زماني و مكاني ارتباط برقرار كرده و به طرح، خلق، تصور و پرداختن به اعمال دورانديشانه اقدام ورزد. (باندورا، 1372).
از ديدگاه نظريه يادگير اجتماعي، پديده هاي يادگيري عمدتاً ناشي از تجاربي هستند كه بر پايه يادگيري نيابتي و از طريق مشاهده رفتار فرد ديگر و پيامدهاي آن، شكل ميگيرند. توانايي آدمي براي يادگيري از طريق مشاهده او را قادر مي سازد تا الگوهاي كلي رفتار را كسب كند و بدون توسل به آزمايش و خطاي ملامت بار، به رفتار خودش شكل دهد. كوتاه سازي فرايند يادگيري از طريق يادگيري مشاهده­اي، هم براي رشد و هم براي بقاء حيات ضروري است. بر اساس اين نظريه، تأثيرات مدل سازي اساساً از طريق كاركرد و نقش اطلاعاتي آن موجب يادگيري مي شود.
«اشتراوس و همكاران (1980)» مراحل زير را دريادگيري خشونت از طريق خانواده مشخص كرده­اند. اولين مرحله، مرحله­اياست كه درآن فرد فرا مي گيرد افرادي كه يكديگر را دوست دارند نيز نسبت به هم رفتار خشونت آميزانجام مي دهند.
سپس نبود منع اخلاقي در مورد خشونت در برابر افراد خانواده را فرا مي گيرد و در نهايت، نتيجه اين خواهد شد كه مي آموزد خشونت خانوادگي، در صورتي كه نتوان از راههاي ديگر مشكلي را حل كرد مجاز است. خانواده مكاني مقدر (predestinate)و زمين تمرين (training ground)براي مشاهده و تجربه آموزي رفتار توأم با خشونت است. (اعزازي، شهلا، 1380).
از نظر «باندورا» رفتار در نتيجه كنش متقابل بين شناخت و عوامل محيطي به وجود مي آيد. يعني مفهومي كه تأثير متقابل ناميده مي شود. شخص مي تواند با كمك فرآيند الگوسازي و به عبارت ديگر با مشاهده ديگران، چه به طور تصادفي و چه آگاهانه ياد بگيرد. انتخاب مدل به وسيله شخص، تحت تأثير عوامل متعددي از جمله سن، جنس، موقعيت و جنبه هاي مشترك صورت ميگيرد. اگر مدل برگزيده شده مطابق با ارزشها و هنجارهاي سالم باشد فرد توانايي تطابق با زندگي روزمره طبيعي و موقعيت هاي تهديد آميز را پيدا مي كند. (ساعتچي، 1377).
پذيرش اين تبيين كه چگونه جامعه پذيري در خشونت خانوادگي نقش دارد متكي به نظريه يادگيري اجتماعي است. در مركز اين نظريه فرآيند « مدل سازي » قرار دارد كه در آن شخص رفتار معرفتي و اجتماعي ديگران را به وسيله مشاهده و تقليد ياد مي­گيرد. علاوه براين دريادگيري مشاهده­گر به وسيله مشاهده، پاداش و تنبيه تقويت مي­شود. اين نظريه بر يادگيري ويژگي­هاي رفتار خشونت گرايانه تأكيد مي­كند. خشونت (مانند كتك زدن پدر به مادر) و تقويت آن درون يك متن اجتماعي به بچه ­ها آموزش مي­دهد كه چگونه خشونت­گر باشند.
تجربه خشونت يا مشاهده خشونت بين والدين در دوران كودكي ربط داده­اند. متغيرهاي متعدد و تعامل بين اين متغيرها ارتباط بين خشونت والدين و خشونت بچه ­ها را تحت تأثير قرار مي­دهد.
1- نوع تجربه بچه ­ها (آزار مستقيم يا مشاهده خشونت بين والدين)
2- نوع درگيري در خشونت بزرگسالان (قرباني شدن يا مرتكب شدن)
3- جنس والدين بزرگسال (مرد يا زن)
* بنابراين نظريه يادگيري اجتماعي بر آن است كه افراد وقتي در خانواده­هاي خشن رشد مي­كنند، خشونت را ياد مي­گيرند ولي لازم به يادآوري است كه همه اين افراد، در بزرگسالي رفتار خشونت­آميز از خود نشان نمي­دهند، اما وجود تاريخچه خشونت در خانواده خطر وقوع آن را در بزرگسالي افزايش مي­دهد. (شهني ييلاق، 1376)
نابرابري ساختاري:
ريشههاي خشونت نسبت به زنان در محيط خانواده را بايد در ساختار خود خانواده كه از ساختار كل جامعه بازتاب يافته و مورد تأييد قرار مي­گيرد، جستجو كرد. به عقيده «دابش­ها» خشونت عليه زنان از وضعيت فرودستي كه آنها در رابطه با مردان دارند ناشي مي­شود و قدرت افتراقي به ويژه در روابط شخصي نظام خانوادگي پدرسالارانه حفظ و تقويت شده است. (معظمي،شهلا) آنها دو طرح اساسي براي اساس پدرسالاري مشخص مي­كنند.
نخست روشي كه در آن روابط اجتماعي روزمره وضعيت تسلط و كنترل مردان را تقويت مي­كند.
دوم تقديس نظام اجتماعي از خشونتي كه بين مردان و زنان ممكن است رخ دهد.
(Dabash and Dabash. 1979)
«دابش­ها» معتقدند كه تغييرات قانوني و اجتماعي در پايگاه اجتماعي زنان، ازدواج وضرب و شتم زنان رخ داده، به طوري كه پدرسالاري در يك مفهوم مطلق نمي­تواند موجود باشد. با اين وجود، آنها معتقدند كه اين تغييرات نه به طور معني­داري ايده­آل­هاي پدرسالاري را تحت تأثير قرار داده و نه ماهيت پدرسالارانه خانواده را اصلاح نموده است. بنابراين از نظر آنها حمايت­كنندگان خشونت عليه زنان و ديگر اشكال خشونت درون خانواده، نابرابري پايگاه، قدرت و اقتدار هستند. يكي ديگر از محققين خاطرنشان مي­سازد، «ضرب و شتم زن» صرفاً يك ناهنجاري شخصي نيست بلكه ريشه­هاي آن در ساختار كل جامعه و خانواده و در هنجارهاي فرهنگي و سازماني مبتني بر تبعيض جنسي در اجتماع نهفته است.
در حقيقت تصوري كه در ذهن مردان است مبتني بر فرض برتري و تسلط در رابطه­اي است كه به طور سنتي براساس نابرابري است و در صورت تهديد اين سلطه از سوي هر عامل ممكن حتي جدايي زن از مرد به عنوان يك موجود انساني، در صورت لزوم بايد با توسل به خشونت اين برتري مورد تأييد قرار بگيرد. به اعتقاد طرفداران اين نظريه آزار و اذيت زنان نه يك مشكل شخصي و يا خانوادگي بلكه بازتاب ساختارهاي وسيع نابرابري جنسي و اقتصادي در كل جامعه است. به عقيده آنان اعمال خشونت مردان عليه زنان تأييد نوع خاصي از نظم اجتماعي و ناشي از اين باور اجتماعي، فرهنگي است كه زنان، كم­اهميت­تر و كم­ارزش­تر از مردان بوده و به همين جهت شايسته احترام برابر نيستند.
اين ديدگاه به مردان اجازه مي­دهد قدرت و امتياز بيشتري نسبت به زنان در سلسله مراتب اجتماعي احراز كنند. در شكل افراطي آن به مردان حق تسلط و كنترل بر زنان و بچه­ها را اعطاء مي­كند. طرفداران برابري زن و مرد معتقدند خشونت عليه زنان در واقع رفتارهاي شاخص و هماهنگ با نگرش عمومي جامعه و مورد اغماض مردم است. اين محققين تأكيد مي­نمايند كه عوامل اقتصادي- اجتماعي و سياسي به صورت به هم پيوسته، ساختاري را پديد مي­آورد كه در آن وضعيت اقتصادي سطح پايين زنان، با مسأله آسيب­پذيري آنان در محيط خانه در ارتباط است. وضعيت اخير با ناتواني زنان در رابطه با كل نظام و مردان به طور اعم مربوط بوده و به پذيرش بدرفتاري در خانه از سوي جامعه مي­انجامد. اين پذيرش در نحوه نگرش جامعه به مردان اجازه مي­دهد كه همسر خود را به عنوان خدمتكار تلقي كنند و بر خصوصي بودن مسائل خانواده و استقلال آن تأكيد كنند. به اعتقاد يكي از محققين براي شناخت ماهيت خشونت­هاي خانوادگي نيز به واسطه نقش­ها، اختيارات و محدوديت­هاي خانواده و از طريق نهادهاي ديگر در عملكرد عاديشان، شروع و مجاز شمرده مي­شود.
مطالعات به عمل آمده در كشورهايدر حال توسعه، تحليل مسأله بدرفتاري با زنان را به مثابه يك پديده ساختاري مورد تأييد قرار داده است. مثلاً در كشور پاكستان تصور عموم بر آن است كه كليه دعاوي حقوقي ناشي از «زن» و «زر» و «زمين» است. اين امر بيانگر آن است كه زن در پاكستان همانند پول و زمين به عنوان قسمتي از دارايي شخصي انگاشته مي­شود.
درست به همانگونه كه محافظت از پول و نگهداري از زمين سمبل­هاي مقام و موقعيت شخصي يا خانوادگي هستند تسلط (كنترل) بر زن نيز به عنوان موضوع افتخار و موقعيت اجتماعي انگاشته مي­شود. اين امور مشخصات يك جامعه محافظه­كار، فئودالي و مردسالاري مي­باشد. (معظمي، 1380)
«اشتروس» برخي از معيارهاي فرهنگي را برمي­شمرد كه نه تنها خشونت مردان عليه زنان را مجاز مي­دانند بلكه آن را تأييد نيز مي­كنند.
1) اقتدار بيشتر مردان در فرهنگ.
2) پرخاشگري مردانه و اين عقيده كه پرخاشگري به طور مثبت به مردانگي مربوط است و پرخاشگري نه تنها يك ابزار قابل پذيرش براي يك مرد است بلكه همچنين روشي براي اثبات هويت مردانه است.
3) نقش مادري و زن بودن به عنوان پايگاه عرضه شدن براي زنان.
4) سلطه مردان و جهت­گيري نظام كيفري كه حمايت قانوني ناچيزي براي زنان كتك خورده فراهم مي­كند. (Barnet and Others 1997)
نظريه خرده فرهنگ خشونت:
اين نظريه معتقد است كه در ميان مجموعه­اي از ارزشها، جهت­گيري­هاي متفاوتي نسبت به خشونت وجود دارد كه در تفاوتهاي فرهنگي، ارزشها، اعتقادات و هنجارهاي مربوط به وضعيت مناسب براي رفتار خشونت­گرايانه منعكس مي­شود. در بعضي از وضعيت­ها يك پاسخ خشونت­آميز يك پاسخ خرده فرهنگي است كه در آن خرده فرهنگ يك پاسخ هنجارمند است.(Vanhasselt and Others 1987:66)
در هر جامعه، خرده فرهنگ­هاي گوناگوني وجود دارد كه در آنها، رفتار خشونت­آميز به صورت هنجارهاي دستوري ديده مي­شود. در اين خرده فرهنگ­ها، افراد از بدو تولد با خشونت فيزيكي آشنا مي­شوند و وقتي كه پسر بچه­ها در حين بازي به خشونت متوسل مي­شوند مورد تشويق قرار مي­گيرند و حتي چنين رفتاري از آنها درخواست مي­گردد.
در چنين خرده فرهنگي، خشونت نوعي كنش متقابل ميان افراد به شمار مي­آيد و الگويي است كه اغلب براي حل مشكل از آن استفاده مي­شود. علاوه بر اين محرك­هايي كه باعث بروز رفتار خشونت­آميز مي­شوند، براي افراد آشنا هستند و از نسلي به نسل ديگر منتقل مي­شوند. باوكر بر اين باور است كه خرده فرهنگ­ها، به موازات فرهنگ حاكم وجود دارند و امكان دارد حتي جهت­گيري آنها مخالف هنجارهاي عمومي جامعه باشد.
خشونت خانوادگي بيشتر زماني رخ مي­دهد كه مردان، اكثر اوقات خود را به فعاليت­هاي كاري، اوقات فراغت، باشگاههاي ورزشي و ... در گروههايي بگذرانند كه در آن، خشونت مرد و خشونت عليه زنان و كودكان، تشويق يا دست كم تحمل مي­شود. (اعزازي، 1380)
نظريه فمينيستي:
صاحبنظران اين نظريه معتقدند كه خشونت در درون خانواده اكثر اوقات از جانب مردان نسبت به زنان و كودكان صورت مي­گيرد. صاحبنظران اين ديدگاه معتقدند كه دليل اصلي خشونت، وجود ساختارهاي اقتداري پدرسالارانه در جامعه است. اين ساختار اقتداري در سلسله مراتب سازماني نهادهاي اجتماعي و روابط اجتماعي قابل مشاهده است. به علاوه جهان­بيني (ايدئولوژي)هايي در جامعه تبليغ مي­شود كه بر مشروعيت اين نابرابري تأكيد دارد.نهاد خانواده، در حكم نهاد مركزي پدرسالاري، براساس نابرابري­هاي اجتماعي و استثمار زنان و كودكان بنا نهاده شده است و ايدئولوگهاي جامعه، مي­كوشند آن را حفظ كنند.آنچه كه محققان ديدگاه فمينيستي در خشونت نسبت به زنان و كودكان مشاهده مي­كنند، رفتار يك مرد نسبت به يك زن نيست، بلكه از ديد آنها، خشونت مردان انعكاس و آشكارسازي نظامي از حاكميت كليه مردان جامعه بر كليه زنان است كه در شكل تاريخي و مقايسه­هاي تطبيقي ديده شده است.
داباش و داباش، زن و شوهري كه در ويلز تحقيق و تدريس مي­كنند، و از نام­آوران جنبش فمينيستي به شمار مي­روند. در يك بررسي تاريخي،پديده زنان كتك خورده را از دوران روشنگري در اروپا تا امروز تعقيب كردند و نشان دادند كه زنان در نظام­هاي پدرسالاري هميشه از طريق استفاده از خشونت بدني، تحت سلطه و فرمان­برداري مردان قرار گرفته­اند و هنوز هم قرار دارند.
مارتين يكي ديگر از محققان فمينيست، خشونت مردان نسبت به زنان را رسم و قاعده زندگي اجتماعي مي­داند و معتقد است كه ساختار اقتصادي و اجتماعي جوامع براساس بي­اعتباري، تحقير و استثمار زنان شكل گرفته است. بنابراين در بررسي­هاي مربوط به خشونت، نبايد به دنبال ويژگي­هاي فردي يا چگونگي روابط ميان افراد، چه در دوره كودكي و چه در رابطه زناشوئي بود، بلكه بيشتر بايد به جستجوي عوامل فوق فردي، يعني ساختار اقتصادي جامعه، قوانين اجتماعي، وجود سازمانهاي نظارتي و حمايتي، پرداخت و تأثير آنها را در ظهور يا عدم ظهور خشونت بررسي كرد. يكي از روشهايي كه در روابط زناشوئي سبب بي­قدرتي زنان مي­شود بي­ارزش جلوه دادن فعاليت­هاي توليدي و اقتصادي زنان در جامعه و افزايش اقتدار مردان در زمينه ازدواج است. (اعزازي، شهلا، 1380)
نظريه سيستمي:
موري اشتراوس، كه يكي از محققان معتبر در بررسي­هاي مربوط به خشونت است، كوشيد نظريه سيستمي را در رهيافتي طراحي كند كه در آن نتايج گوناگون به دست آمده در مورد خشونت خانوادگي مطرح شود. او از نظريه سيستمي، به مثابه چارچوبي مفهومي براي ساخت نظريه خود استفاده كرد. بر اين اساس، خانواده نظامي (سيستمي) در نظر گرفته مي­شود كه داراي مرزهاي باز يا بسته يا قابل نفوذ با محيط اطراف خود است. اين مبادله به صورت بازخورد منفي يا مثبت صورت مي­گيرد و اهداف نهفته در نظام، بر بازخورد تأثير دارند. مثلاً ممكن است خشونت در جهت دستيابي به هدف يا بقاي نظام وسيله مؤثري باشد.
خشونت، از طريق راه و روشي كه نظام دروني و بيروني خانواده به آن واكنش نشان مي­دهد، تحت تأثير قرار مي­گيرد، بازخوردهاي مثبت سبب افزايش رفتارهاي خشونت­آميز و بازخوردهاي منفي باعث كاهش آن مي­شوند با توجه به اين كه اشكال متفاوت خشونت به عوامل متعددي بستگي دارند، اشتراوس از عوامل خاص نظام خشونت خانوادگي نام مي­برد. معمولاً توسل به خشونت به نتيجه دلخواه مي­رسد و تقويت مثبت مي­شود. از طرف ديگر، عدم استفاده از خشونت سبب تشديد موقعيت­هاي تعارضي يا تقويت منفي مي­گردد و طبق نظريه برچسب زني، فرد عامل خشونت كه از جانب محيط نيز مورد تأييد قرار مي­گيرد. خود را موظف به تكرار رفتار خشونت­آميز مي­يابد. برخلاف تحليل همبستگي، تحليل سيستم الگوهاي رفتاري بديلي را نشان مي­دهد كه طبق بازخورد از سيستم، امكان بروز پيدا مي­كنند و از اين طريق مي­توان مشخص كرد كه توسل به خشونت سبب ايجاد خشونت بيشتر مي­شود يا ثبات در ميزان آن.
تحقيقاتي كه براساس اين نظريه انجام گرفته، مراحل شكل­گيري خشونت رامشخص كرده است. جيلز و سيمنر شش مرحله براي كتك خوردن زنان در تحقيق خود مشخص كرده­اند. (اعزازي، 1380)
- مرحله اول: نظام خانواده به وجود مي­آيد و بايد به هنجارهايي كه در نظام خانواده مؤثرند، توجه كرد.
- مرحله دوم: شوهر براي اولين بار همسر خود را كتك مي­زند، سؤالي كه در اين مرحله بايد به آن توجه كرد نتايج استفاده از خشونت است.
- مرحله سوم: مرحله­اي است كه تثبيت يا تزلزل خشونت در آن رخ مي­دهد و سؤال، شامل اين نكته است كه در اثر كدام فعاليت­ها با ظهور كدام پديده مي­توان به خشونت پايان داد؟
- مرحله چهارم: مرحله انتخاب است كه كاسه صبر زن چه زماني لبريز مي­شود. و او ديگر خشونت را تحمل نمي­كند. اين بررسي مشخص كرد كه اگر زنان فرزندان خود را در خطر ببينند يا كتك خوردن آنها در حضور فرزندان يا ديگران باشد، آن را تحمل نخواهند كرد.
- مرحله پنجم: زماني است كه زن نظام خانوادگي را ترك مي­كند و اگر نظام­هاي خارج از خانواده، از اين عمل پشتيباني كنند، ترك خانواده ساده­تر صورت مي­گيرد.
- مرحله ششم: به موقعيت زن بستگي دارد كه آيا تنها زندگي مي­كند؟ با مرد ديگري رابطه دارد يا هنوز با همسر خود به سر مي­برد؟
با آن كه مي­توان از طريق اين بررسي كاربرد اين نظريه را در زمينه خشونت خانوادگي ملاحظه كرد اشتراوس خود معتقد است كه اين نظريه به ويژه در آزمون ضعفهايي دارد. اما به عقيده او اين مدل براي افرادي كه كار در زمينه خشونت را آغاز مي­كنند. ديدي كلي در مورد خشونت و شرايط ايجاد آن ارائه مي­دهد.
نظريه منابع
يك مفهوم اساسي در نظريه جامعه­شناسي كلاسيك مفهوم قدرت است براي مثال بنيان­گذاران جامعه­شناسي از قبيل ماركس و ماكس وبر، طبقات اجتماعي را به عنوان برآيندهاي متفاوت در قدرت در نظر مي­گيرند. كه تعيين مي­كند كه چه كسي و چگونه بيشتر منافع كمياب مانند ثروت و مقام را به دست مي­آورد.
معروفترين بحث در زمينه قدرت در روابط خانوادگي به وسيله «بلودوولف» مطرح شده است كه يك رابطه آشكار بين قدرت و منابع در خانواده در نظر مي­گيرند. و قدرت را به عنوان توانايي بالقوه يك عضو براي نفوذ و تسلط بر رفتار ديگري تعريف مي­نمايند. از آنجايي كه منبع به عنوان هر چيزي است كه يك عضو را قادر مي­سازد كه نيازها و اهداف ديگر اعضاي خانواده را تأمين كند، بنابراين ميزان قدرت در يك خانواده به يك همسر امكان مي­دهد كه منابع بيشتري را به دست آورد. ميزان قدرتدر خانواده­هاي پدرسالار و در تمام خانواده­ها به وسيله مقايسه ميزان منابع و شرايط زندگي آنها مشخص مي­شود. (Blood and Wolfe 1960) شوهران قدرت را به وسيله برتري دستيافت­ها و مهارت­هايشان در مقايسه با زنان خود به دست مي­آورند. اين بحث تحت عنوان نظريه منابع بيان مي­شود.

مقايسه ويژگي هاي شخصيتي درون گرايي و برون گرايي پسران سيگاري و غير سيگاري

۵۷ بازديد

مقايسه ويژگي هاي شخصيتي درون گرايي و برون گرايي پسران سيگاري و غير سيگاري

مقايسه ويژگي هاي شخصيتي درون گرايي و برون گرايي پسران سيگاري و غير سيگاري

مقايسه ويژگي هاي شخصيتي درون گرايي و برون گرايي پسران سيگاري و غير سيگاري

اين فايل به صورت ورد و آماده پرينت مي باشد.

فصل اول                                                                                 1

مقدمه                                                                                    2

بيان مساله                                                                              5

اهداف تحقيق                                                                          8

اهميت و ضرورت تحقيق                                                           9

تعاريف مفهومي و عملياتي                                                       11

تعاريف عملياتي                                                                      12

فصل دوم :  پيشينه ي پژوهش                                                 14

پديد آيي شخصيت                                                                 15

اصل يكتايي                                                                           18

ارتباط فعاليت هاي زيستي و رواني                                            19

برون گرائي و درون گرائي                                                          20

كنش هاي رواني                                                                       26

نظريه يونگ درباره ي بينش                                                        28

تيپ هاي هشت گانه                                                                 29

شخصيت                                                                                  30

در مورد صفات شخصي                                                               31

به ميان آمدن شخصيت                                                               33

ديد روانشناسي مدرن علمي امروز                                                  34

تئوريهاي تكامل                                                                          37

تئوري پياگيتس                                                                          39

شخصيت يعني چه                                                                      44

فصل سوم :  روش تحقيق                                                             49

روش آماري مربوط به فرضيه                                                          50

روش جمع آوري اطلاعات                                                               50

طرح تحقيق                                                                                51

ابزار گرد آوري اطلاعات                                                                 52

فصل چهارم :  تجزيه و تحليل يافته ها                                           54

مقدمه فصل چهارم                                                                     55

تجزيه و تحليل داده ها                                                                 56

پراگندگي حجم نمونه در درون گرا و برون گرا                                    59

نمودارسيگاري و غير سيگاري                                                         60

تحليل يافته ها                                                                           61

فصل پنجم :  بحث و نتيجه گيري                                                   63

نتيجه گيري                                                                                 64

مقايسه درون گرايي – برون گرايي ميشل گوكلن                                66

جدول نتايج مقياس درون گرايي – برون گرايي                                 77

منابع و ماخذ                                                                               80

فصل اول

مقدمه

اِنّا خَلَقناكُم اَطواراً      ما انسان ها را گوناگون آفريديم     (قرآن كريم)

پيچيدگي شخصيت وجودي انسان آنچنان است كه بشر در طول هزاران سال تحقيق و تفحص و كاوش و دست يابي به پيچيده ترين مجهولات زندگي و محيط هنوز به ابتدائي ترين موضوعات انساني مثل چگونه ديدن، چگونه شنيدن، ماهيت احساس و ماهيت ادراك و ... دست نيافته است. شايد اشاره آيات قرآني كه خطاب به رسول اكرم (ص) مي فرمايد:

اگر از روح پرسيدند بو روح در اختيار من است.         قرآن كريم

قل سئول من روحي فقل روحٌ مِن اذنه      (حجر-29)

شايد پراكندگي نظرات شخصيتي نيز معلول اين پيچيدگي مفهوم شخصيت انساني است كه علاوه بر نظريات كهن قبل از ميلاد مثل نظريه بقراط (384 ق.م) و يا كنفسيوس چيني و يا بودا و يا آيين ذن در چين و نيز ديدگاه اسلام و عرفان به مباني نظري شخصيت در قرون اخير به نظريات جديدي در باره ي شخصيت مثل نظريه فرويد، نظريه يونگ، نظريه آدلر،نظريه هورناي، نظريه موري، نظريه كرچمر و نظريه شلدون ويا رفتار گرايان و يا اجتماع گرايان و زيست گرايان و غيره برخورد مي كنيم.(شاملو 1372)108

آيا نظريات ذكر شده در گذشته غلط بوده و يا نظريات جديد روانشناسي را بايد رو كرد، طبيعي است كه همه نظريه هاي قديمي و جديد درباره ي نظريات شخصيت قابل احترام هستند و در جاي خود بسيار سودمندند.

مثلا چون در قرون قبل از ميلاد مسيح به چهار عنصر آب، خاك، باد و آتش شديدا معتقد بودند و بصورت كلي همه ي طبيعت و محيط و ساختار زندگي را معلول اين 4 ماده و وجود مي پنداشتند. شخصيت را نيز حاكي و ناشي از عناصر چهارگانه مي پنداشتند و كسي كه درصد بدنش از خاك بيشتري است سودايي و اگر از آب بيشتري است بلغمي و اگر از باد بيشتري است ومدمي و اگر از آتش بيشتري است صفراوي مزاج است.

و اگر تركيبي متعادل از آنها است داراي شخصيتي متعادل است.در نظريات مختلف ديگركه مبتني بر اصول زيست و اجتماع و ويژگي هاي فردي و خانوادگي و ... قرار دارد هر صاحب نظري از يك منظر به شخصيت توجه كرده و مطالب بسيار مهم و قابل استفاده اي ارائه نموده اند هرجند همه ي آنها مهم اند ولي همه ي شخصيت انساني را نمي توانند تعريف و تفسير كنند و شايد اين عدم توانايي و ناكارآمدي مصداق حديثي باشد كه از رسول اكرم (ص) نقل شده است:   مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبّهُ   هركس خود را شناخت، خدارا شناخته است كه محال بودن اين شناخت را بازگو مي كند .(علي اصغر احدي روانشناس تربيتي صدا)

اما بهرحال عدم دست يابي و معرت كامل به شخصيت انسانيدليلي نمي باشد كه انسان دست از شناخت و بررسي بردارد و مي تواند از زواياي مختلف به ابعاد پچيده وجودي انسان دست پيدا كند.

يكي از عناصر و ويژگي هاي بسيار مهم انساني كه توسطاغلب روان شناسان مثل يونگ و آسينك(آيزنك) و ديگران مورد تائيد قرار گرفته است بحث درون گرايي و برون گرايي انسانهاست. درون گرايي و برون گرايي صفتي است در افراد كه عمده شخصيت رفتاري و احساسي و انگيزشي و ادراكي و هيجاني فرد متوجه درون و دنياي دروني خود و يا متوجه مسائل و امور بيروني و محيطي است. كه در فصل دوم به تفضيل توضيح داده شده است.

نكته مهم ديگر كه اساس تحقيق حاضر است اين است كه روشن و تبيين كنيم كه ويژگي هاي افراد برون گرا و درون گرا نزد افراد سيگاري و غير سيگاري چه تفاوت ها و شباهت هايي دارد. كه اين افراد شامل دانشجويان پسر دانشگاه آزاد اسلامي  واحد ابهرد نظر گرفته شده است، با اين اميد كه نتايج و يافته هاي اين تحقيق براي خوانندگان قابل استفاده و گامي د تحقيقات بعدي قرار گيرد.

بيان مساله:

با توجه به ذكر پيچيدگي شخصيت موجود انساني كه در مقدمه آمد و از طرف ديگر لزوم شناخت ماهيت وجودي انساني براي خود انساني در مقابله و مصادفه با پديده ها و رفتارها و موضوع هاي اجتماعي كه اين سوال در ذهن انسانها خطور مي كند كه اصولا ماهيت انسان داراي چه ابعاد و ويژگي هايي است؟

ابعاد مشترك همه انواع انساني اعم از زن و مرد و كوچك و بزرگ و سياه و سفيد و زرد و سرخپوست و فقير و غني و با سواد وبي سواد كدامند؟

و وجوه اختلاف و شاخص هاي منفرد افراد كدام هستند؟

و ويژگي ها و خصوصيات فردي و انحصاري افراد در تبادل و تعامل پديده هاي اجتماعي چگونه عمل مي كنند؟

اين وال اخير كاملا با موضوع پايان نامه و تحقيق حاضر متناسب است. يعني اينه با فرض ويژگي درونگرايي و برون گرايي به عنوان خصوصيات فردي  انحصاري چه ارتباطي با سيگاري بودن و نيز سيگاري نبودن افراد دارد.

درون گرايي و برون گرايي يك اصل بسيار برجسته مهم در تعريف وتبيين شخصيت افراد است. شايد در نظر اول براي كسي كه اطلاعات اندكي از واژه روان شناسي و شخصيت دارد، به نظر برسد كه اين واژه ها چندان مهم نيستند و حتما ويژگي كوچك و بسيار جزئي را درميان شخصيت افراد گفت و گو مي كند. در صورتيكه درست برعكس است. اين واژه ها (درون گرايي و برون گرايي) هرچند يك صفت و ويژگي و يا شاخص و يا در اصطلاح يونگ ماده هاي شخصيتي به شمار مي روند، اما در معني بسيار گسترده و جامع هستند و شامل ده ها و خصوصيات فراوانيدر تعاملات احساسي، ادركي، خيالات، رفتارها، نگرش ها، گرايش ها و تمايلات و حتي افكار و انديشه ها را شامل مي شود. اين دو ويژگي در گذشته و در طب سنتي تحت عنوان مزاج سردو مزاج گرم تعريف مي شد. كه اگر فقط به نگرش سنتي تعريف رد مزاج و گرم مزاج دقت كنيم روشن مي شودكه حتي در نحوه ي غذا خوردن و نوع خوراك ها و حتي كاركردن ها ئ استراحت كردن ها و نوع انتخاب شغل  حتي توليد مثل و محل زندگي بسيار متفاوت هستند.

مثلا سرد مزاج هاداراي اندام وارثي سرد و كرخت بوده و تمايل شديدي به غذاهاي گرم  و قندي و پرانرژي و گوشت و خرما و حلوا و مشروبات شيرين و نيز كار در محل هاي گرم و شغل هاي پر جنب و جوش و ورزش هاي سريع و گرم كننده و پر تنش وپر تلاش و علاقه به لباس هاي كلفت و پشمي و اماكن سرپوشيده و گرم و كار با طيف هاي پر انرژي و پر كالري و ميل به مصرف غذاهاي پر انرژي و قندي و پرچرب و پر كالري دارند.

مقاله بررسي تاثير سبك هاي دلبستگي بر رضايت زناشويي

۶ بازديد

مقاله بررسي تاثير سبك هاي دلبستگي بر رضايت زناشويي

مقاله بررسي تاثير سبك هاي دلبستگي بر رضايت زناشويي

اين فايل به صورت ورد و آماده پرينت مي باشد.

پايان نامه بررسي تاثير سبك هاي دلبستگي بر رضايت زناشويي

فهرست
چكيده ۱
فصل اول ۲
كليات پژوهش ۲
مقدمه ۳
بيان مساله ۷
اهميت و ضرورت پژوهش ۸
هدف پژوهش ۹
فرضيه هاي پژوهش ۹
متغيرهاي پژوهش ۱۰
تعاريف نظري اصطلاحات ۱۰
تعاريفي عملياتي اصطلاحات ۱۱
فصل دوم ۱۲
ادبيات و پيشينه پژوهش ۱۲
تعاريف ازدواج ۱۳
عوامل فروپاشي ازدواج ۱۳
انگيزه هاي ازدواج: ۱۴
انواع ازدواج ۱۶
۱- ازدواج سنتي ۱۶
۲- ازدواج هاي غيرسنتي ۱۷
عوامل تعيين كننده سازگاري در ازدواج ۱۸
اسلام و اهميت ازدواج ۲۰
عوامل تاثيرگذار بررضايت از زندگي ۲۱
ارتباطات اعضاي خانواده ۲۱
تاثير شباهت بر انواع گوناگون ارتباطات ۲۲
شكل گيري ازدواج براساس جذابيت ۲۳
تاثير زيبايي بر ارتباط و ازدواج ۲۴
تاثير ازدواج بر سلامت جسماني و رضايت مندي ۲۵
تاثير ازدواج بر شادكامي و رضايت ۲۶
انتخاب همسر ۲۷
تئوري تصور از همسر مطلوب ۲۸
ارزشهاي فرهنگي به عنوان منبع تشكيل ذهني از همسر ايده آل ۲۹
تفاهم زناشويي ۳۲
رضايتمندي اسنادهاي رفتارهاي مطلوب و نامطلوب ۳۳
ارتباط و مذاكره ۳۷
آموختن گوش كردن ۴۰
بيان صريح احساسات خود ۴۰
پنج قاعده براي ايجاد ارتباطي سازنده ۴۱
مذاكره و توافق ۴۳
سرزنش و تفكر منفي ۴۷
رضايتمندي از زندگي زناشويي و بررسي آن در مراحل مختلف زندگي: ۴۸
بررسي مراحل مختلف زندگي خانواده : ۴۹
استرسهاي خانواده و تغييرات: ۵۸
بررسي علل نارضايتي از زندگي زناشويي ۵۹
۱- ويژگيهاي شخصيتي: ۵۹
۲- ارتباطات : ۶۰
۳- حل تعارض: ۶۱
۴- مسائل مالي : ۶۲
۵- فعاليت اوقات فراغت : ۶۳
۶- رابطه جنسي: ۶۳
۷- بچه‌ها و ازدواج : ۶۴
۸- خانواده و دوستان : ۶۴
۹- نقشهاي مربوط به برابري مرد و زن: ۶۵
۱۰-جهت‌گيري عقيدتي (مذهبي) : ۶۷
دلبستگي ۶۷
ويژگي دلبستگي ۶۸
ويژگي دلبستگي ايمن ۶۹
ويژگي دلبستگي اجتنابي ۶۹
ويژگي دلبستگي ترسان ۷۰
الگوهاي دلبستگي در بزرگسالان و زوجين ۷۰
افراد ايمن ۷۰
افراد دلمشغول ۷۰
افراد ترسان ۷۱
افراد اجتنابي ۷۱
سبكهاي دلبستگي در بزرگسالي ۷۲
تحقيقات و پژوهش هاي داخلي ۷۴
تحقيقات و پژوهش هاي خارجي ۸۰
فصل سوم ۸۸
روش پژوهش ۸۸
جامعه آماري ۸۹
نمونه و روش نمونه گيري ۸۹
طرح پژوهش ۸۹
ابزار پژوهش ۹۰
مقياس سنجش رابطه (RAS) ۹۰
پرسشنامه سبكهاي دلبستگي ۹۰
شيوه اجرا : ۹۱
روش آماري ۹۲
فصل چهارم ۹۳
تجزيه و تحليل آماري داده ها ۹۳
الف)توصيف داده ها ۹۴
ب) تحليل داده ها ۹۶
فصل پنجم ۹۸
بحث و تفسير ۹۸
خلاصه پژوهش ۹۹
بحث و تفسير ۱۰۱
محدوديت ها و مشكلات ۱۰۳
پيشنهادها ۱۰۳
منابع فارسي : ۱۰۴
منابع انگليسي : ۱۰۸

تعاريف ازدواج
انعقاد قرارداد اجتماعي است كه مشروعيت روابط جسماني را موجب مي گردد به بيان ديگر در راه تحقق امر ازدواج بايد شاهد تصويب جامعه نيز باشيم، زناشويي پيوندي اخلاقي و بخودي خود غايتي مطلق است. به طور كلي ازدواج به منظور تعهدات اخلاقي طرفين در جهت ساختن يك خانواده منسجم و تربيت فرزندان مي باشد.
عوامل فروپاشي ازدواج
اختلاف تحصيلات
عدم شناخت نسبت به يكديگر
وجود اعتياد يكي از طرفين
اختلال رفتاري و يا بيماري هاي رواني
دخالت رفتاري و يا بيماري هاي رواني
نداشتن فرزند يا نازائي
عدم آشنايي كافي به وظايف در طرفين (زن سالاري- مردسالاري)
خيانت زناشويي
غافل ماندن زنان از وظايف خويش به علت اشتغال
تمامي اين موارد، مي تواند از عوامل فروپاشي خانواده باشد و باعث ايجاد انحرافات اجتماعي گردد. آسيب به كودكان وارد مي گردد و آنها را درجامعه دچار بحران و مشكل مي سازد (قائمي، ۱۳۷۹).
انگيزه هاي ازدواج:
انگيزه هاي ازدواج متعدد و متنوع هستند كه عبارتند از : تعهد، ارتباط خصوصي، همراهي و مشاركت عشق، شادي، سكس مشروع و بچه دار شدن.
تعهد : مردم احساس مي كنند كه يك نفر خودش را به آنان اهدا مي كند بدون آنكه قصد تلافي داشته باشد ازدواج نمونه كامل اين وقف شدن است. جشن غروسي نمونه كامل براي بيان تعهد است.
ارتباط خصوصي: افراد انتظار و آرزوي ارتباط صميمانه و پرداوم را از ارتباط خصوصي خويش دارند و مايل هستند با فردي ازدواج كنند كه آنان را از نظر هيجاني، احترام، اعتماد و صميميت تامين كند. يكي از وظايف مهم افراد در دوران جواني است كه ياد بگيرند چگونه يك فرد مي تواند صميمي باشد.
همراهي و مشاركت: ازدواج فرصت مناسبي را براي رهائي از تنهايي فراهم مي كند و در اين زمان همراهي و مشاركت بين دو فرد ايجاد مي شود. زماني كه ارضاء نيازها متقابل شد فرد در فعاليت هاي خويش با ديگري سهيم مي شود، ارتباط يكپارچه شده و زوج ها رضايت بيشتري را از ازدواج تجربه مي كنند.
عشق : زماني كه دو فرد به يكديگر نزديك مي شوند بين آنان رابطه صميمانه ايجاد مي شود و در اين مرحله زندگي با رضايت همراه مي شود، فردي عشق مي ورزد و ديگري به عشق پاسخ مي دهد ازدواج فرصت مناسب را براي نياز به عشق فراهم مي كند.
خوشحالي: بسياري از مردم اقدام به ازدواج را خوشحالي مي دانند، در حاليكه منبع خوشحال كننده آن دو نفر هستند كه با ازدواج امكان ارتباطات محبت آميز را فراهم مي كنند.
سكس مشروع و بچه دار شدن: ازدواج روش پسنديده و قابل قبول براي رفتارهاي جنسي است با آنكه رفتارهاي جنسي خارج از زناشويي نيز وجود دارد، انگيزه بچه دار شدن دليل ديگري براي ازدواج است.
گاهي انگيزه هايي كه براي ازدواج انتخاب مي شوند، نادرست است، يكي آنكه شريكي براي ارتباط جنسي خويش داشته باشند، امنيت عاطفي و اقتصادي داشته باشند. گاهي براي فرار از تنهايي تصميم به ازدواج مي گيرند يا انكه مي خواهند از موقعيت آزاددهنده خانه فرار كنند. اگرچه اين دلايل مهم هستند ولي انگيزه منطقي براي ازدواج به حساب نمي آيند (كي نيا، ۱۳۷۷).
انواع ازدواج
۱- ازدواج سنتي
نوعي از ازدواج است كه اكثراً اين نوع را انتخاب مي كنند و از گذشته تاكنون ادامه دارد. در اين نوع شيوه ازدواج به طور كلي تصميم گيرنده خود فرو نمي باشد. به بيان ديگر طرفين مورد نظر هيچ دخالتي در تعيين همديگر ندارند و بزرگان و يا عوامل خارجي، عامل پيوند طرفين مي باشند.
در اين نوع ازدواج پسر يا دختر برحسب اتفاق با يكديگر ازدواج مي نمايند بدون آنكه شناخت زيادي نسبت به يكديگر داشته باشند.
آنجه كه در اين شيوه از ازدواج ملاك براي طرفين است ، عوامل ظاهري مانند زيبايي، قيافه، طبقه اجتماعي ، موقعيت اقتصادي و مالي مي باشد. معمولا هم در اين شيوه تصميم گيرنده فقط يكي از طرفين است و مشورت كمتر در آن صورت مي گيرد.
در اين نوع ازدواج، زنان جايگاه واقعي خودشان را به درستي پيدا نمي كنند و از اهميت خاصي در زندگي برخوردار نيستند.
در شيوه هاي سنتي به طور كلي هر عاملي كه باعث عدم دخالت مستقيم دختر و پسر در انتخاب يكديگر باشند، جاي مي گيرد و دختر و پسر در انتخاب آينده خود، مختار نمي باشند.
۲- ازدواج هاي غيرسنتي
ازدواج هاي غيرسنتي را مي توان محصول پيشرفت جامعه و تكنولوژي و صنايع و هم چنين فرهنگ مردم دانست كه نوع ازدواج نيز براي وفق دادن خود با شرايط حاضر تغيير نموده است و به شكل ازدواج هاي غيرسنتي درآمده است.
در اين نوع ازدواج، طرفين( دختر و پسر) در انتخاب همسر خود مختار مي باشند و در مرحله قبل از ازدواج رابطه هايي را براي شناخت هرچه بيشتر خود داشته باشند و به تناسب سطح تعقل و آينده نگري خود، طرف مقابل خود را ارزيابي نمايند. در اين نوع ازدواج ها نه اينكه عوامل خارجي تعيين كننده نمي باشند، بلكه به عنوان عوامل تسريع كننده جاي مي گيرند. مثلا در ازدواج هاي غيرسنتي پدر و مادر در امر ازدواج دخالت مي ورزند، ولي فقط به ارائه نظرات خودشان اكتفا مي نمايند و تصميم گيرنده اصلي خود دختر يا پسر مي باشد.
در اين گونه ازدواج ها، نقش الگو از اهميت خاصي برخوردار مي باشد و جوانان از طريق تقليد بيشتر تحت سلطه الگو قرار مي گيرند و سعي مي كنند تا ملاك هاي انتخابي خود را برحسب الگو قرار داده و خود را به نحوي جاي الگو قرار دهند( احمدي، ۱۳۸۰)
اما آنچه كه مهم است ميزان رضايت مندي طرفين از ازدواج خود مي باشد و ديده مي شود كه حتي در ازدواج هاي غيرسنتي كه براساس انتخاب دختر يا پسر انجام شده، عدم رضايت و تفاهم بسيار است. از اين رو عوامل تعيين كننده اي براي سازگاري وجود دارد كه آن را بيان مي نماييم.
عوامل تعيين كننده سازگاري در ازدواج
در مورد زن و شوهران جوان زندگي با يكديگر با هيجان و شور و شوق زياد، همراه است. يعني آنچه مي تواند آنان را به هم پيوند دهد، شور و هيجان وافر است.
برخي از ايشان درمي يابند كه تصوراتشان چيزي برخيال و تفكر غلط نبوده و اكثرا روياهاي ايده آليسم جايگزين واقعيت گرديده است.
زوجين در روابط خود مي توانند توانائي ها ونقطه نظراتشان را با هم تقسيم نمايند.
توانايي تغييرپذيري و سازگاري: تغييرپذيري در دوران ازدواج امر غيرقابل اجتنابي است. هنگام ترك فرزندان از خانه شكست ها و پيروزي ها، و هنگام پا به سن گذاردن زوجين، برخوردهاي زندگي تغييرناپذير مي گردند.
در مرحله سازگاري هاي مثبت برخي از روي تمايل مي خواهند كه تغيير پيدا كنند تا زندگي و روابطشان حفظ شود.

اقدام پژوهي چگونه مي توان دانش آموزان بيش فعال پايه دوم راهنمايي در درس علوم اجتماعي را شناسايي كرد و به او در درس خواندن كمك كرد

۴۴ بازديد

اقدام پژوهي چگونه مي توان دانش آموزان بيش فعال پايه دوم راهنمايي در درس علوم اجتماعي را شناسايي كرد و به او در درس خواندن كمك كرد

اقدام پژوهي چگونه مي توان دانش آموزان بيش فعال پايه دوم راهنمايي در درس علوم اجتماعي را شناسايي كرد و به او در درس خواندن كمك كرد

اقدام پژوهي تشخيص دانش آموزان بيش فعال

چكيده ......................................................5

مقدمه ...................................................... 7

توصيف وضعيت موجود ................................. 8

بيان مسئله................................................. 8

گردآوري اطلاعات ( شواهد 1 ).......................... 11

يافته هاي علمي............................................ 26

پيشينه تحقيق.............................................. 30

تجزيه و تحليل و تفسير داده ها.......................... 32

انتخاب راه حل يا راه حلهاي موقتي....................... 34

اعتباربخشي به راه حل ها..................................  35

شواهد 2...................................................... 35

پيشنهادات..................................................... 36

ضمايم........................................................... 36

منابع و مآخذ

مقدمه

طبق آمارهاي بين المللي، حدود 10% دانش آموزان مدارس به علل مختلف از مشكلات رفتاري رنج مي برند و اين مشكلات گاه برنامه آموزشي يا كل فعاليتهاي يك كلاس را مختل مي كند. شناخت مشكلات اين گروه از كودكان و نوجوانان و تدارك كمك هاي لازم براي آنها به پيشبرد اهداف آموزش و پرورش در زمينه رشد همه جانبه دانش آموزان كمك مي كند .

در اين بين دانش آموزاني وجود دارند كه  نمي تواند حتي براي دقايقي آرام نشسته و به سخنان آموزگار يا والدينش گوش فرادهد. وسايل بازي و سرگرمي تنها براي مدتي او را سرگرم مي كند و پس از مدت كوتاهي ناآرام و بي قرار چيز تازه اي را جست وجو مي كند. اين كودك، نياز به تنبيه ندارد؛ بلكه تنها به كمك همه براي بازيافتن آرامش خويش دارد. چرا كه مبتلا به «بيش فعالي» بوده و اين عارضه او را بازيگوش، بي دقت، ناآرام، حواس پرت و... كرده است.

توصيف وضعيت موجود

معرفي خود : اينجانب       داراي مدرك ليسانس مطالعات اجتماعي ، مدت           است كه در آموزش و پرورش مشغول به خدمت هستم . در سال جاري نيز در آموزشگاه       بعنوان دبير علوم اجتماعي مشغول هستم.

بيان مسئله :

در اين كلاس طيف گوناگوني از بچه ها با خصوصيات متفاوت اخلاقي و تحصيلي قرار دارند يكي از دانش آموزان كه در رديف آخر كلاس مي نشيند در بيشتر اوقات به جاي توجه به درس توجه خودش رابيشتر به مسائل حاشيه معطوف ميكند ، مواردي چون ؛ جابه جا شدن روي نيمكت، صحبت با نفر كناري، پشت سري و...، ايجاد صدا مانند ضرب گرفتن روي ميز يا جاميز، ساييدن كف پا به زمين، نقاشي كردن روي ميز، دفتر، كتاب و... دانش آموز مذكور علاوه بر عدم يادگيري مطالب درسي حواس ديگر دانش آموزان را پرت مي كند و مانع يادگيري آنها مي شود ، من از آنجايي كه اين مشكل را جدي ميبينم و علاقه ي زيادي به شناخت اين دانش آموزان كه به نظر فعاليت آنها بيش از دانش آموزان ديگر به چشم مي آمد  ، داشتم ، برانشدم كه موضوع پژوهش خود را چگونه ميتوان دانش آموز بيش فعال پايه دوم راهنمايي در درس علوم اجتماعي را شناسايي كرد و به او در درس خواندن كمك كرد؟   انتخاب كنم.

تعريف واژگان :

چگونه : كلمه استفهام است . چسان . چه شكل به چه طرز (فرهنگ معين-جلد1 ص1304)

مي توان :   توانايي‌داشتن, توانابودن, قدرت‌كاري‌داشتن (فرهنگ معين-جلد1 ص1159 )

دانش آموز :  شخصي كه مشغول كسب دانش باشد براي اطلاق به محصلان رسمي در سطح تحصيلات پيش از دانشگاه به كار مي‌رود.(برنامه ريزي تحصيلي و شغلي پايه اول دبيرستان)

بيش فعال : به حالتي دلالت مي‌كند كه در آن كودك به نحوي مفرط و بيش از اندازه فعال و پرجنب‌ و جوش است( نقص توجه/بيش فعالي ، نوشته جوبوريل )

پايه دوم : كلاس يا درجه يا سطح دوم يا ثاني ( فرهنگ معين-جلد1 ص 694 و1582 )

مقطع راهنمايي :  دوره تحصيلي ما بين ابتدايي و دبيرستان ( گاهنامه راهنمايي تحصيلي مدارس )

در : (حرف اضافه ) ظرفيت را رساند خواه ظرفيت مكاني و خواه زماني ، و آن يا حسي و واقعي است و يا فرضي و عقلي .  درون ، ميان  ( فرهنگ معين-جلد2 ص1500  )

درس : هر جزئ ‌وقسمت‌ ا زكتاب‌ كه ‌دريك ‌نوبت آموخته‌ شود (فرهنگ معين-جلد2 ص1510 )

را : نشانه مفعول بي واسطه (فرهنگ معين-جلد2 ص1614)

...

يافته هاي علمي:

تعريف بيش فعالي ADHD :

 بيش‌ فعالي به حالتي دلالت مي‌كند كه در آن كودك به نحوي مفرط  و بيش از اندازه فعال و پرجنب‌ و جوش است. تحرك زياد اين كودكان نه تنها خود آنها را بلكه اطرافيان ، همكلاس‌ها ، اولياي مدرسه را دچار مشكل مي‌كند (  نقص توجه/بيش فعالي ، نوشته جوبوريل )

انواع بيش‌فعالي :

  1. نوع بي‌دقت و بدون توجه :

در اين نوع در فرد نمي تواند روي تكليفي كه به او مي‌دهند و يا يك فعاليت خاص تمركز داشته باشد. اكثر كودكان دچار ADHD در دقت و توجه كردن دچار مشكل هستند. اين دسته از افراد غالبا:

  • توجه زيادي به جزئيات ندارند.
  • بر بازي‌ها و كارهاي مدرسه نمي‌توانند تمركز داشته باشند.
  • كارهاي مدرسه و فعاليت‌هاي روزانه خود را در منزل تا آخر دنبال نمي‌كنند و آنها را به پايان نمي‌رسانند.
  • ‌نمي‌توانند يك وظيفه يا تكليف را تمام و كمال انجام دهند.
  • اسباب بازي‌ها ، كتاب‌ها و وسايلشان را اغلب گم مي‌كنند.
  1. نوع تكانشي - بيش‌فعالي:

در اين نوع از اختلال فرد بسيار فعال است. و بدون فكر اقدام به فعاليت و انجام كار مي‌كند. فعاليت بيش از حد معمول ، قابل مشاهده‌ترين مشخصه اختلال ADHD است. كودك بيش‌فعال هميشه در حال انجام كاري مي‌باشد. ممكن است سطح بيش‌فعالي با افزايش سن كاهش يابد. اين كودكان قبلا از اين كه راجع به عملي فكر كنند آن را انجام مي‌دهند.   براي مثال اين كودكان ممكن است بطور ناگهاني وسط خيابان شروع به دويدن كنند و از يك سمت به سمت ديگر خيابان بدون نگاه كردن حركت كنند و يا اين كه از درخت بلندي شروع به بالا رفتن كنند. ممكن است آن ها موقعيت‌هاي خطرناك شگفت زده شوند. گاهي هم هيچ ايده و فكري براي خارج شدن از اين وضعيت ندارند. غالبا ، فعاليت‌هاي تكانشي و بيش‌فعالي با هم همواره هستند. مشخصه كودكاني كه اين اختلال را با هم دارند بدين گونه است:

  • بي‌قراري و ناآرامي
  • ‌دويدن مداوم از سويي به سوي ديگر و يا بالا رفتن از چيزي
  • پايين آمدن از صندلي وقتي كه اجازه اين كار را ندارند.
  • عدم توانايي در بي‌سر و صدا بازي كردن
  • بيش از حد صحبت كردن
  • پاسخ‌دادن ناگهاني و بدون فكر به پرسشي كه هنوز تمام نشده است.
  • عدم توانايي در صبر كردن براي نوبت خود
  • بدون اجازه وسط بازي ديگران پريدن
  • وسط صحبت ديگران پريدن
  1. نوع تركيبي :

....

بررسي نقش رسانه ها در تعليم و تربيت

۲۰ بازديد

بررسي نقش رسانه ها در تعليم و تربيت

بررسي نقش رسانه ها در تعليم و تربيت

بررسي نقش رسانه ها در تعليم و تربيت


تاريخ و فلسفه آموزش و پرورش
گرايش: ( تعليم و تربيت اسلامي)

فهرست مطالب
فصل اول : كليات
چكيده --- 2
مقدمه --- 3
1-1 بيان مسئله --- 4
1-2 اهميت پژوهش --- 5
1-3 اهداف پژوهش --- 6
1-4 سوالات پژوهش --- 8
1-5 تعريف مفاهيم --- 8
1-6 تعريف رسانه هاو انواع رسانه ها --- 9
1-7 مقايسه رسانه هاي ارتباط جمعي بايكديگر در ارتباط با مخاطبان --- 10
1-8 تعاريف مختلف ازرسانه هاي آموزشي توسط دانشمندان --- 10
1-9 رسانه هاي ارتباط جمعي وجامعه --- 11
1-10 رسانه هاي ارتباط جمعي و قشر بندي اجتماعي و توسعه فرهنگي --- 12
1-11 توزيع رسانه هاي ارتباط جمعي در جهان --- 14
1-12 رسانه هاي ارتباط جمعي --- 15
1-13 انواع رسانه هاي ارتباط جمعي به روش ديگر --- 15
1-14 ارتباط جمعي يا عمومي --- 15
فصل دوم:
2-1 تاريخچه رسانه ها --- 18
2-2 پيدايش سينما،راديو و تلويزيون --- 20
2-3 تاريخچه پيدايش روزنامه ها --- 27
2-4 سينما ،پيدايي و نظور آن --- 34
2-5 تئاتر و مخاطبان --- 37
2-6 تئاتر در شرق --- 38
2-7 تئاتر در قبل از اسلام --- 39
2-8 تئاتر پس از اسلام --- 40
2-9 پژوهش در ارتباطات --- 45
2-10 صدا و سيما و تعليم و تربيت --- 57
2-11 نقش رسانه هاي ملي در كشور هاي همسايه ايران --- 59
2-12 نقش رسانه هاي غرب در تعليم و تربيت --- 61
2-13 نقش رسانه هاي ملي در جهان --- 64
2-14 خلاصه اي از رسانه هاي آموزشي در ايران و جهان --- 65
2-15 تئوريهاي وسايل ارتباط جمعي يا رسانه ها --- 66
2-16 مكتب ماركسيسم كلاسيك --- 67
2-17 نظريه ي اقتصاد سياسي رسانه ها --- 67
2-18 مطالعات فرهنگي توده --- 68
2-19 مكتب فرانكفورت --- 69
2-20 نظريه هاي مربوط به مخاطبان رسانه ها:نظريه ي استحكام --- 69
2-21 نظريه ي دو مرحله اي رسانه ها --- 70
2-22 نظريه ي تزريقي رسانه ها --- 70
2-23 نظريه ي برجسته سازي رسانه ها --- 70
2-24 نظريه ي نياز جويي رسانه ها --- 70
2-25 نظريه ي وابستگي مخاطبان --- 71
2-26 نظريه ي موزاييكي رسانه ها --- 71
2-27 نظريه ي سيستمي --- 71
2-28 ديدگاههاي پيشگامان رسانه ها --- 74
2-29 ديدگاه ديويدرايز من --- 75
2-30 ديدگاه مارشال مك لوهان --- 76
2-31 وظايف رسانه ها --- 76
2-32 نقش تفريحي رسانه ها --- 77
2-33 نقش هاي خبري رسانه ها --- 77
2-34 نقش هاي همگن سازي رسانه ها --- 78
2-35 نقش آگاه سازي رسانه ها --- 78
2-36 نقش تعلق اجتماعي رسانه ها --- 78
2-37 ديدگاه هاي افراطي رسانه ها --- 79
فصل سوم : روش تحقيق
فصل چهارم: تجزيه و تحليل داده ها
4-1 تلويزيون --- 84
4-2 يونسكو و راديو و تلويزيون --- 85
4-3 نقش راديو و تلويزيون در آموزش --- 86
4-4 تاثير تلويزيون بر خانواده --- 87
4-5 استفاده از تلويزيون در آموزش و پرورش --- 88
4-6 نقش آموزشي تلويزيون --- 89
4-7 تحقيق يك ايراني درباره راديو و تلويزيون و نقش تربيتي آن ها --- 91
4-8 اينترنت(ويژگي ها ، كاركردها،مزايا) --- 92
4-9 معايب اينترنت --- 94
4-10 موقعيت ايران و ملل در حال توسعه در شبكه اينترنت --- 94
4-11 نقش اينترنت در تعليم و تربيت --- 95
4-12 نقش اينترنت در دنياي نوجوانان --- 98
4-13 نقش تلفن همراه در تعليم و تربيت --- 101
4-14 تلفن همراه در مدارس ايران --- 101
4-15 فرهنگ سازي استفاده از تلفن همراه توسط آموزش و پرورش --- 103
4-16 يادگيري از طريق تلفن همراه --- 106
4-17 رويكرد هاي يادگيري مبتني بر تلفن همراه --- 107
4-18 منظور از يادگيري تلفن همراه چيست؟ --- 108
4-19 از تلفن همراه چه چيزي ميتوانيم ياد بگيريم؟ --- 108
4-20 برخي مزيت ها و محدوديت ها ي يادگيري تلفن همراه --- 109
4-21 نتيجه گيري دربا ره تلفن همراه --- 109
4-22 ماهواره چيست؟ --- 111
4-23 نحوه كار ماهواره ارتباطي --- 111
4-24 تاريخچه ، مزايا و معايب ماهواره --- 114
4-25 موقعيت ايران و ملل در حال توسعه در استفاده از ماهواره --- 115
4-26 آموزش از طريق ماهواره و تجربه هاي جهاني --- 118
4-27 توانايي كاربردآموزش از طريق ماهواره در كشور چين --- 119
4-28 سينما و تئاتر و نقش تربيتي آن ها --- 119
4-29 سينما و تلويزيون --- 120
4-30 سينما و تلويزيون دو پديده متمايز --- 121
4-31 سينما و تلويزيون در برابر يكديگر(رقابت دروني) --- 121
4-32 نقش تربيتي سينما --- 122
4-33 مذهب و سينما --- 124
فصل پنجم
5-1نتيجه گيري --- 126
5-2 پيشنهادات --- 129
5-3محدوديت هاي پژوهش --- 129
5-4 خلاصه --- 129
5-5منابع و ماخذ --- 138
چكيده به زبان لاتين --- 141

چكيده:
رسانه هاي مكتوب مانند كتب و مجلات و روزنامه ها بعد از اختراع صنعت چاپ و خط پا به عرصه وجود نهادند و با گذشت زمان وسعت آنها رو به افزايش نهاده است اين رسانه ها ابتدا در جهان اسلام با كيفيت هر چه بيشتر و بهتر ظهور كرد ولي متاسفانه باگذشت زمان از كيفيت آنها كاسته شده است ولي همين رسانه ها در جهان غرب و اروپا از غناي علمي برخوردار است كه نشأت گرفته از كتب معتبر در اسلام است
با پيشرفت علم و تكنولوژي ، رسانه ها نيز گسترش يافته و از كيفيت زيادي برخوردار شده است بعد از رسانه ها ي مكتوب ، در طول يكي دو قرن گذشته رسانه هاي جديدي همچون تلفن و ضبط صوت و گرامافون و برخي رسانه هاي آموزشي ديگر همچون اسلايد پا به عرصه ي وجود نهاده است.
بعد از رسانه هاي فوق رسانه هايي همچون تلويزيون و راديو و سينما ابتدا در جهان غرب و اروپا به وجود آمد كه امروزدر طول نزديك به يك قرن در سراسر دنيا ، اين رسانه ها بعنوان مهمترين رسانه و مهمترين رسانه در تعليم و تربيت مطرح بوده و هستند
علم و صنعت همچنان در حال پيشرفت است كه همراه آن دستاورد هاي مهمي در ظهور برخي ديگر از رسانه بوجود آورده است كه مي توان به ظهور اينترنت و ماهواره و كامپيوتر و نقش و كاربرد بسيار مهم آن دردنياي امروز اشاره نمود

مقدمه:
انسان در زندگي اجتماعي و در برخورد با غير خود نيازشديدي به ارتباط دارد و تنها از اين طريق است كه نياز هاي فردي و اجتماعي خود را برآورده مي كند انسان از همان آغاز براي برقراري ارتباط و رساندن پيام خود به ديگران شيوه هاي گوناگوني را به كاربرده استاز اشارات ،كلمات و اشاره هاي رمزي اوليه گرفته تا استفاده از پيشرفته ترين و در عين حال پيچيده ترين وسايل ارتباطي مدرن امروزي از قبيل رسانه ها و وسايل ارتباطي كه درطول تاريخ داراي سرعت بسياركندو ناچيز بوده اند و در عصر حاضر تحول چشمگيري يافته اند
پيام هايي كه توسط رسانه ها رد وبدل مي شود درابعاد مختلف سياسي ،اجتماعي ،اقتصادي،نظامي و فرهنگي و است مخاطبان اين پيام ها افراد و گروههايي در سطوح مختلف فرهنگي،اقتصادي ،و اجتماعي اند كه در ابعاد مختلف زندگي اجتماعي در سراسر جهان پراكنده اند
چنانچه گفته شد تمام سعي و تلاش رسانه هاي جمعي ،رسيدن به اهداف و مقاصدي است كه در عين حال هر كدام به نحوي داراي رنگ و صبغه تربيتي هستند ،زيرا اين رسانه ها در اموري نظير رشد شخصيت افراد درابعاد مختلف ،ايجاد ارتباط بين افراد جامعه ،كمك به افراد جامعه ،كمك به افراد در فرآيند سازگاري با جهان متغير پيرامون ودخالت دارندچرا كه به نظر مي رسد نظام تعليم و تربيت بيش از هرزمان ديگري نياز به تغييرات اساسي و بنيادين دارد لذا با توجه به تغيير نوع نگرش مخاطبين امرتعليم و تربيت ،خواسته ها و انگيزه هاي ايشان براي دستيابي به اهداف و آمال ،اين تغييرات ناگريز با گذشت زمان خود نمايي خواهد كرد
از طرف ديگر با وجود انديشه ها و جمجمه هاي فرهنگي مختلف كه از سوي رسانه هاي غالب جهان بي محابا به حيطه ي آموزش و تربيت هجوم مي آوردبه نظر مي رسد ، بايد ازهمين رسانه ها درجهت تحكيم بنيانهاي تعليم و تربيت استفاده كرد تا مهارت هاي پذيرش حقايق و اتخاذتصميمات اجتماعي و خانوادگي معقول و بهنگام را درتفكر و فضاي حقيقي جامعه نهادينه ساخت تا با ار تقاءسطح فكري و فرهنگي خانواده ها ،معضلات و مشكلات ناشي از تأثيرات سوءرسانه ها به حداقل رسيدهو رفتارها وهنجارهاي مثبت بالقوه به فعاليت نزديك شود وبي شك اين امر تنها پوشش كافي اطلاعات و دوري از يك جانبه نگري و تعمبق روش هاي نوين سالم و كاربردي ،استفاده از رسانه ها در امر تعليم و تريبت ميسر خواهد بود
لذا در اين پژوهش سعي شده است با استفاده از منابع موجود در راستاي تنوير و تشريح معاني و معايب رسانه هاي مختلف ( ديداري – شنيداري – مكتوب ،گفتاري ، روايي و ) بر روند آموزش و تربيت كودكان و نوجوانان گامهايي برداشته شود چرا كه گستردگي رسانه ها در دنياي كنوني وتأثير مستقيم آن بر روند رفتارهاي اجتماعي دانش آموزان و فرزندانمان ، مطالعه و پژوهش بسياري را مي طلبد

بيان مسأله:
در سالهاي گذشته رسانه ها بسيار محدود بود ولي با گذشت زمان و پيشرفت علم و تكنولوژي، رسانه ها نيز گسترش يافته و قلمرو وسيعي را تشكيل مي دهند ابتدا رسانه هاي مكتوب در حد ابتدايي شكل گرفت و سپس رسانه هاي ديگر ظهور كردزماني بود كه كتاب به عنوان مهمترين وسيله ي ارتباطي در ميان ملل مختلف دنيا مطرح بوده است؛ اديان آسماني و پيامبران ، اين سفيران الهي ، پيام خود را با كتاب و تعليم آن به مردم آغاز كردند و رسالت برخي از اين پيام آوران با كتاب و وحي شروع شده است كتابهايي همچون زبور داود(ع) و انجيل عيسي(ع) و تورات موسي(ع) و قرآن پيامبر اسلام(ص)نمونه هايي از كتب و بعنوان مهمترين وسيله ارتباطي در آن زمان مطرح بوده است كه نقش بسيار مهمي در تربيت پيروان هر مكتب به دنبال داشته است و با پيشرفت علم دامنه رسانه ها وسيعتر شده و وسايلي همچون روزنامه و مجلات نيز به آن اضافه شد كه در آگاهي و تربيت مثمر ثمر بوده اند در طول دو قرن گذشته بشر با رسانه هاي نسبتاً پيشرفته همچون راديوو تلفن پا به عرصه وجود نهاده است و بعد از آنها بتدريج رسانه هاي پيشرفته اي همچون تلويزيون و سينما بوجود آمد كه نقش بسيار مهمي در تربيت و تعليم مردم بر عهده گرفتند اين وسايل ابتدا در كشور هاي غرب و اروپايي ظهور كرد كه به تعليم مردم پرداخت ولي امروزه اين رسانه هاي مهم در عرصه تربيت و آموزش علمي خانواده ها و مردم نقش بسيار مهمي ايفا كرده و مي كند و دامنه رسانه ها به همين تعداد محدود نشد و در طول نيم قرن رسانه هايي همچون كامپيوتر- اينترنت و اخيراً ماهواره نيز كه بسيار پيشرفته است ، به آن اضافه شد
در اين پژوهش بر آنيم تا نقش مثبت و منفي هر رسانه و عوامل مخرب هركدام را ذكر نموده ومهمترين رسانه را در تربيت مردم گوشزده نموده، مواظب باشيم كه گرفتار عوامل مخرب آن نشويمو غرورما رابر آن وادار نكند كه با شعار مفيد بودن علم ، گول علم بشر را نخوريم زيرا هر چيزي كه توليد مي شود ممكن است مطلقاً مثبت و سازنده نباشد هر چند كه عوامل مثبت داشته باشد ! بايد از عوامل منفي آن نيز با خبر شد و از آن به نحوه مطلوب و درست استفاده كرد تا از انحراف و هلاكت خودداري شود

اهميت پژوهش:
با توجه به ارزش تعليم و تربيت در نظام هستي و تأثير آن بر حوزه هاي مختلف فرهنگي و اجتماعي خانواده ها و جامعه ، به نظر مي رسد وجود و تعميم رسانه ها در راستاي ايجاد تحول درنظام تعليم و تربيت ، امري انكار ناپذير و چه بسا ضروري است چرا كه عدم شناخت رسانه ها در كارگيري آنها در مقاطع زماني مختلف از سوي كودكان و نوجوانان بدون حضور و نظارت مربيان و خانواده ها ،بي شك اثرات نامطلوبي را نيز به همراه خواهد داشت كه در صورت ساده انگاري و بي توجهي ممكن است در دراز مدت با يك فاجعه ي تربيتي و آموزشي روبرو شويم ،اما آنچه كه مهم است با توجه به اطلاع رساني هاي موجود و شناخت نسبي مسؤولان امر آموزش و تربيت ،حوزه ي فعاليت رسانه ها قابل پيش بيني و ارزيابي است هرچند اين حوزه ها با گسترش ابزارهاي ارتباطي نرم افزاري و ماهواره اي ،كمي مشكل به نظر مي رسد ؛اما آنچه كه اهميت دارد توجه مربيان و معلمان و به خصوص خانواده ها به تأثير نامطلوب اين رسانه ها در كنار خاصيت آموزش دهي و تعليم فراگير و گسترده ي علوم مختلف مي باشد برخي بر آنيم تا ضمن معرفي وسايل ارتباطي در حيطه رسانه ها و بررسي اثرات مثبت و مخرب آنها ،به پاسخ هاي منطقي و معقول در خصوص استفاده و يا عدم بكارگيري رسانه ها دست يابيم چرا كه ارتباط انگاره اي براي سنجش افرادو وسيله اي براي تغيير در سطح رفتار است كه شامل تبادل اطلاعات وچگونگي معني بخشيدن به اين اطلاعات است كه تفاوت در زمينه هاي ارتباطي به خصوص با حضوررسانه هاي مختلف با توجه به آگاهي طرفين در جهت ايجاد رابطه ي بهتر و يا كاهش كيفيت آن ، كمك مي كند
مسؤوليت مهم و خطير هزاران معلم ايراني كه درمدارس به تربيتنونهالان و نوجوانان مشغول هستند، مثل ساير معلمان دنيا ، در اين است كه بتوانند به نوآموزان آگاهي –اطلاعات و مفاهيم ،مهارت ها،و از همه مهمتر ارزشهائي را انتقال دهند كه كودك بوسيله آنها بتواند در فرداي زندگي عضو مفيد و مؤثري براي خود و جامعه اي باشد ، خود را دريابد و در راستاي استعداد هاي بالقوه خويش گام بردارد و آنها را بصورت بالفعل در آورد
همانطوريكه طلايي تا در دل زمين است و بصورت خام است، داراي قيمتي است حال هر قدر روي اين ماده اوليه كارشود ، بر قيمتش افزوده مي شود دانش آموز هم به طريق اولي همين طور است هرچه بيشتر با او كارشودو به تعلييم و تربيت او پرداخته شود، ارزش انساني او بالاتر خواهد رفت به عبارتي ديگر مي خواهيم ببينيم يك معلم از چه طريق مي تواند متن و موضوع درس خود را به شاگردان به نحو بهتر و مؤثرتري انتقال بدهد ودر اين انتقال مواد و وسايل سمعي و بصري و بخصوص تكنولوژي آموزشي چه نقشي را در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان بازي مي كند ؟و به چه صورت به معلم كمك خواهد كرد؟
از آنجا كه معلم مي تواند با آشنايي فنون و روش هاي تدريس از طريق كاربرد رسانه ها و مواد آموزشي سبب انتقال بهتر يادگيري به دانش آموزان گردد، لذا اين تحقيق با صرف جمع آوري چنين اطلاعاتي انجام شده است در نتيجه اطلاعات اين مجموعه در درجه اول براي معلماني كه تدريس علوم مختلف را بر عهده دارند مفيد خواهد بود

اهداف كلي پژوهش
اهداف كلي
1- معرفي انواع رسانه ها و نقش مهم رسانه ها در تعليم و تربيت آحاد مردم جامعه
2- آشنايي با انواع رسانه هاي آموزشي و نقش آنها در تعليم و تربيت مقاطع سه گانه
3- شناخت رسانه هاي آموزشي بعنوان وسيله مؤثر در پيشرفت تحصيلي آينده سازان جامعه
4- مقايسه رسانه ها و سهم هر كدام در تعليم و تربيت مردم جامعه
5- آگاه شدن از چگونگي استفاده مطلوب و ايجاد فرهنگ سازي در نحوه ي كاربرد رسانه هاي آموزشي و ملي

اهداف جزئي
1- آشنا شدن با موثر ترين رسانه ملي وتأثير مهم آن در آموزش و پرورش
2- پي بردن به اثرات مخرب ناشي از برخي رسانه ها از جمله ماهواره و اينترنت و سينما
3- آشنايي با اثرات مثبت صدا و سيما در تربيت احاد مردم بعنوان يك رسانه ي عمومي و فراگير
4- توجه به اهميت سينما در تربيت جوانان
5- توجه به اهميت كامپيوتر در تربيت خانواده

چگونه اضطراب دانش آموز پايه اول متوسطه را در ساعت فيزيك كاهش دادم

۴۹ بازديد

چگونه اضطراب دانش آموز پايه اول متوسطه را در ساعت فيزيك كاهش دادم

چگونه اضطراب دانش آموز پايه اول متوسطه را در ساعت فيزيك كاهش دادم

چگونه اضطراب دانش آموز در درس فيزيك اول متوسطه را كاهش دهيم

چكيده ...............................................................1
مقدمه:.............................................................. 2
بيان مسئله و توصيف وضعيت موجود .................... 4
تعريف كليد واژه ها ............................................. 5
گردآوري اطلاعات شواهد 1 .................................. 7
مطالعات تحقيقات گذشته .................................... 12
تجزيه تحليل و تفسير داده ها ............................... 16
يافته هاي علمي .................................................. 20
انتخاب راه جديد موقتي ....................................... 26
اجراي راه حل و نظارت بر آن  ................................ 28
گردآوري اطلاعات شواهد 2 . .................................. 31
ارزشيابي تأثير اقدام جديد و تعيين اعتبار آن ............. 33
پيشنهادات .......................................................... 34
منابع ................................................................. 36

مقدمه:
اختلالات رفتاري و عاطفي دانش آموزان از مواردي است كه در سال هاي اخير، مورد توجه خاص دبيرين و اولياء تعليم و تربيت قرار گرفته است، توجه ويژه به اين مشكلات رفتاري و عاطفي از اين جهت مهم است كه توجه نكردن به آن و گسترش يافتن اين مشكلات در كلاس هاي درسي مانعي در جهت رسيدن به اهداف آموزشي و تربيتي در مدرسه و كلاس است.
ضمن اين كه موجب مي شود دبيران در كلاس درسي دچار مشكل شوند و باعث افت در عملكرد تحصيلي دانش آموزان نيز شود. اضطراب به عنوان يك مسأله شايع، حداقل به طور خفيف در اغلب دانش آموزان و نوجوانان به چشم مي خورد.
بروز آن در مرحله حاد و شديد همراه با علايم و نشانه هايي چون دلهره، بي قراري، بي خوابي، عصبانيت، تشويش و نگراني و گوش به زنگ بودن، اشكال در تمركز حواس، احساس خستگي، تپش قلب و تنگي نفس، تغيير رنگ چهره و اندام ها، استرس، اختلال در فشار خون، تعريق سرد و گرم اندام، خيال پردازي، كابوس در خواب و بيداري و ... است.
علل بروز آن نيز معمولاً كاهش مناسبات و ارتباطات عاطفي و عدم احساس امنيت، شرايط ناگوار زندگي ماشيني و عدم ايجاد ارتباط همگن با آن، بروز مسائل، اختلافات و مشكلات خانوادگي، نگراني از آينده شغلي و تحصيلي، فقدان اعضاي خانواده، كم توجهي به مسائل ديني و معنوي. عدم آمادگي در مواجه با خطر احتمالي از قبيل بيماري، فوت،‌ حادثه ناگوار جنگ و سيل و زلزله، براي خويش و نزديكان، نحوة كسب آموزش هاي تربيتي غلط در چگونگي برخورد با اضطراب است.

توصيف وضيعت و بيان مساله:
اينجانب، داراي مدرك ليسانس فيزيك، مدت سال سابقه خدمت در نظام مقدس آموزش و پرورش را دارم. پژوهش حاضر مربوط به دانش آموزان آموزشگاه مي باشد.
محمد دانش آموز پايه ي اول متوسطه آموزشگاه امام خميني مي باشد. محمد داراي قدي متوسط و اندامي ظريف است، مذهب او شيعه و در خانواده ي چهار نفري زندگي ميكند. محمد فرزند اول خانواده است. محمد در كلاس تقريبا كم حرف و آرام است و هيچ ذوقي در كلاس براي يادگيري مراحل تمرينات نشان نميدهد و گاهي آنقدر با اضطراب با شرايط مواجه ميشود كه باعث اختلال و عدم توجه ديگران و حتي اضطراب ديگران هم ميشود. معمولاً حرفهايش و ظاهرش هم نوعي با نا خوشنودي و استرس همراه است. با مشاهده ي رفتار او و با توجه به تاثير رفتارش در كلاس و اهميت درس فيزيك در جامعه ي كنوني بر آن شدم تا علل بروز اين رفتار ها را بيابم و براي بهتر شدن وضعيت او راه كارهايي طراحي كنم

تعريف كليد واژه ها:
اضطراب چيست؟
اضطراب يعني احساس ناخوشايند و مبهم دلواپسي بدون علت مشخص كه اغلب با نشانه هايي از سيستم عصبي خودكار همراه است. اضطراب علامت هشدار دهنده است و نشانه‎هاي مشابه ترس در انسان ايجاد مي‎كند با اين تفاوت كه ترس، واكنش انسان به تهديد شناخته شده مشخص و خارجي است.
بطور طبيعي هم اضطراب و هم ترس مي‎توانند مفيد باشند و به ما در دوري از خطر كمك كنند و انگيزه روبرو شدن با مشكلات را در ما ايجاد كنند. ولي چنانچه ترس و اضطراب، شديد و طولاني شوند ما را از آنچه كه مي‎خواهيم انجام دهيم باز مي‎دارند و در نهايت زندگي را به كاممان تلخ مي‎كنند
نگراني چيست؟
نگراني، احساس دغدغه شديد است. نگراني بيم از ناشناخته هاست. نگران از اينكه بدترين چيز رخ خواهد داد.
بسا مكرراً با خودمان حرف هاي منفي بزنيم و بدترين احتمال هاي موجود را در نظر ميگيريم. ممكن است بيش از اندازه نگران رخدادهاي آينده شويم.

تجربيات اهداف آموزشي

۹ بازديد

تجربيات اهداف آموزشي

تجربيات اهداف آموزشي

مقدمه.........................................................................1-2
اهميت و سطوح اهداف.................................................2-5
انواع اهداف..................................................................6-22
انواع اهداف آموزشي......................................................22-29
نتيجه...........................................................................30
منابع............................................................................31

مقدمه:
آموزش فرايندي است كه هدف اصلي آن ايجاد تغيير در فرد آموزش گيرنده است. تغيير مي‌تواند در هر يك از سه دامنه دانش (Knowledge) ، مهارت علمي (Psychology) و نگرش (attitude) ايجاد شود. براي ايجاد اين تغييرات در فرد آموزش گيرنده لازم است كه يك برنامه آموزشي مدون و منسجم تدوين گردد و چون طراحي يك برنامه بدون تعيين دقيق اهداف آن ممكن نيست، تدوين اهداف آموزشي از اهميت بسياري برخوردار است.
بهتر است پيش از ورود به بحث آموزشي خاطر نشان كنيم كه شيوه آموزش قرن‌ها بدون تغيير بوده و با اين كه نيازهاي جامعه اكنون با توجه به دگرگوني‌هاي سريع در كشورها در حال تغيير است، متأسفانه آموزش كاركنان پزشكي و بهداشتي تغيير اندكي داشته و فرم سنتي خود را حفظ كرده است. چيزي كه امروز مورد نياز مي‌باشد اطمينان از متناسب بودن برنامه‌هاي آموزشي است. شكي نيست كه ديگر نمي‌توان از مدل‌هاي قديمي يا در كشورهاي در حال توسعه، از جمله ما، از مدلهاي خارجي الگوبرداري كرد. بايد سيستم آموزشي هر كشور در تمام سطوح بازنگري شده و به سمتي پيش رود كه هماهنگ با ساختار و تأمين كننده نيازهاي آن كشور باشد. در اين راستا هيچ سيستم آموزشي نمي‌تواند مفيد باشد. مگر آنكه اهداف آن به وضوح تعريف شود. زيرا اعضاي گروه بهداشتي و پزشكي بايد مبتني بر اهداف از پيش تعيين شده براي انجام وظايفي كه بر عهده دارد آموزش ببيند. بنابراين به جاي آنكه آموزش نتيجه جمع‌آوري اطلاعات غيرانتخابي باشد بايد به صورت انتخابي و با تعيين اهداف قابل دستيابي هدف‌مند شود تا اگر هدف در طي زمان تغيير يابد برنامه نيز با توجه به آن اصلاح گردد در نهايت بايد به خاطر داشت كه هر چند اهداف آموزشي زيربناي هر برنامه‌ريزي آموزشي محسوب مي‌شود، ولي براي تعيين آنها توجه به نيازهاي جامعه و امكانات موجود مثل نيروي انساني و منابع ضروري است.

اهميت
اهميت اهداف آموزشي را مي‌توان در موارد زير خلاصه كرد:
• كمك و هدايت در انتخاب محتواي آموزشي برنامه و تعيين اولويت‌هاي نسبي اجراي مختلف آن.
• كمك به انتخاب روش‌هاي آموزشي مناسب.
• مشخص كردن انتظاراتي كه در پايان دوره از آموزش گيرندگان وجود دارد.
• كمك به انتخاب روش‌هاي ارزيابي مناسب.
• فراهم كردن امكان برقراري ارتباط با سايران، شامل آموزش گيرندگان، اعضاي هيأت علمي، مديران برنامه‌هاي دستياري، مديران گروه‌ها و مسؤولان پذيرش دستيار، در مورد برنامه آموزشي.

سطوح اهداف آموزشي
اهداف آموزشي را در سه سطح مي‌توان نوشت: كلي، بينابيني و اختصاصي
اهداف آموزشي كلي (general objectives) منظور كلي برنامه آموزشي را بيان مي‌كند و مي‌توان از آنها به عنوان شاخصي براي قضاوت در مورد كل برنامه آموزشي استفاده نمود. با اين تعريف از اهداف كلي مي‌توان انتظار داشت كه نكات مشتركي در كليه برنامه‌هاي آموزشي رشته پزشكي وجود داشته باشد. براي مثال بديهي است كه همه پزشكان، پرستاران و دندان‌پزشكان وظايف مشابهي در درمان، پيشگيري و آموزش بهداشت به عموم مردم داشته باشند. اما بعد از آن كه جزئيات بيشتري در اين اهداف گنجانده مي‌شود، يعني زماني كه اهداف بينابيني و اختصاصي شكل مي‌گيرند، تفاوت در اهداف برنامه‌هاي مختلف مشخص مي‌شود. اين تفاوت‌ها به علت اختلاف در محتوا و ساختار برنامه‌هاي آموزشي مي‌باشد؛ و اين خود ناشي از تفاوت در نيازهاي جوامع و كشورهاي مختلف است.
در سطح بعدي اهداف بينابيني (intermediate objectives) قرار دارد كه با شكستن هر هدف كلي به اجزاي كوچكتر بدست مي‌آيد. اين اجزا فعاليت‌هاي تخصصي هستند كه به نوبه خود قابل تقسيم شدن به اجزاي اختصاصي‌تري به نام اهداف اختصاصي هستند. به عبارت ديگر مي‌توان گفت تمام اهدافي كه نه كلي و نه اختصاصي هستند در سطح بينابيني مي‌گنجند. با توجه به اين توضيحات مشخص مي‌شود كه مي‌توان براي هر هدف كلي اهداف بينابيني متعدد و در سطوح مختلف تدوين كرد.
بر خلاف اهداف كلي كه جامع و همگاني هستند، اهداف بينابيني نيازهاي بهداشتي و پزشكي را در يك جمعيت در محدوده‌هاي مشخص معين مي‌كند. بنابراين مثلا با توجه به اختلاف در اپيدميولوژي بيماري‌هاي عفوني در كشورهاي مختلف، تعيين نيازها و اهداف براي پيشگيري از اين گونه بيماري‌ها متفاوت خواهد بود.
در آخرين سطح از اهداف آموزشي، اهداف اختصاصي (Specific objectives) قرار دارند. بسط و اولويت‌بندي اهداف اختصاصي قابل اندازه‌گيري (Specific measurable objectives) مفهوم محتواي برنامه آموزشي را روشن مي‌كند و راهنماي انتخاب روش‌هاي آموزشي و ارزيابي مناسب است.
اهداف اختصاصي بايد وظيفه هر فرد را با توجه به فعاليت‌هاي تعريف شده و اهداف بينابيني دقيقا مشخص كنند.
در نوشتن اهداف اختصاصي قابل اندازه‌گيري (بر خلاف اهداف كلي) قويا توصيه مي‌شود از كلمه‌ها و عبارتهايي استفاده شود كه داراي تعابير محدودي است (مثل فهرست كند يا شرح دهد) و از به‌كارگيري كلماتي كه داراي معاني متعددي هستند (مثل بداند يا قادر باشد) پرهيز شود.
جدول شماره (1) فهرستي از كلمات با دقت بيشتر و كمتر را براي استفاده در نوشتن اهداف نشان مي‌دهد در نهايت لازم است افرادي كه در تهيه برنامه آموزشي شركت نداشته‌اند اهداف نوشته شده را مورد بازبيني قرار دهند تا اطمينان حاصل شود كه نويسندگان توانسته‌اند به درستي منظور خود را در اين اهداف بيان كنند. چند مثال از اهداف نوشته شده ضعيف و مناسب در جدول شماره (2) نشان داده شده است.
نحوه نوشتن اهداف اختصاصي با توجه به شرايط گفته شده بعداً شرح داده خواهد شد. در صفحات بعدي مثال‌هايي از سطوح مختلف هدف آمده است.
در آخر بايد ذكر شود كه در بعضي منابع اهداف به دو سطح كلي و اختصاصي تقسيم شده‌اند و واژه goal به جاي هدف كلي و objective به جاي هدف اختصاصي به كار رفته است در اين مبحث واژه هدف معادل objective گذاشته شده كه در قسمت سطوح اهداف با كلمات general ,intermediate & specific به معني كلي، ‌بينابيني و اختصاصي تعريف شده است.

رابطه حمايت اجتماعي با سلامت رواني در بين دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي

۳۹ بازديد

رابطه حمايت اجتماعي با سلامت رواني در بين دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي

رابطه حمايت اجتماعي با سلامت رواني در بين دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي

رابطه حمايت اجتماعي با سلامت رواني در بين دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي

 
اين فايل داراي فرمت word و قابل ويرايش و داراي پرسشنامه مي باشد.
چكيده
تحقيق رابطه حمايت اجتماعي با سلامت رواني در بين دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد ابهر كه در اين تحقيق به ابعاد مختلف آن پرداخته شده است.
داراي ابعاد و ميدان گسترده و وسيعي است. زيرا حمايت هاي اجتماعي  داراي ابعاد و زير مجموعه هاي گوناگون است.آيا حمايت اقتصادي والدين و نهادها و حتي خود دانشگاه (در قالب وام دانشجويي) حمايت اجتماعي بحساب نمي آيد؟
آيا حمايت هاي اجتماعي مثل احترام به نقد و نظر و انتظارات آنها و علايق آنها حمايت اجتماعي نبست؟
پس حمايت هاي اجتماعي شامل حمايت هاي اقتصادي ، علمي و آموزشي ، اجتماعي ، عاطفي و ارتباطي و همه گونه پشتيباني و حمايت از دانشجويان را شامل مي گردد و سلامت رواني هم در واقع شاخص و ميزاني است كه در اين تحقيق GHQاست. كه در 28 سئوال با سه گزينه بلي –خير و تا حدي آمده است و شامل شاخص ها و برآوردهاي متنوعي از اوضاع و احوال فردي و ذهني و عصبي و غيره است كه در 28 سئوال ذكر شده است و در فصل چهارم داده هاي بدست آمده نيز تحليل شده است.
در فصل اول اين تحقيق به بيان مساله در همين موارد و نيز اهميت و ضرورت تحقيق و اينكه چه ضرورتي براي ارتباط دادن حمايت هاي اجتماعي و سلامت رواني وجود دارد چه نتايج و تبعاتي از اين ارتباط حاصل مي شود ، آمده است.
در تعيين و ارائه اهداف به حمايت هاي اجتماعي منطقه اي و حمايت هاي ملي و سلامت رواني در اثر حمايت هاي اجتماعي آمده است .
با تعيين فرضيه سلامت رواني و حمايت هاي اجتماعي به متغيرهاي مختلف تحقيق اشاره شده است و به تعريف مفاهيم و اصطلاحات اشاره شده است.
در فصل دوم به مباني نظري و تئوري از جمله مناسبات اجتماعي و آموزش در خانواده و تحركات اجتماعي و نياز به موقعيت و حمايت هاي اجتماعي و كاركردهاي اجتماعي و انگيزه نياز به موفقيت و ضرورت هاي خارجي و دگرگوني هاي اجتماعي اشاره شده است و به مفاهيم كهتري و مهتري و تاثير آنها در سلامت رواني اشاره شده است.
در ادامه به تحقيقات مرتبط با موضوع در كشور و استان اشاره شده است.
در فصل سوم به روش تحقيق و جامعه و حجم نمونه و روش نمونه گيري توام با ابزار گردآوري اطلاعات و روش گرد آوري اطلاعات آمده است.
و در فصل چهارم با تجزيه تحليل توصيفي و استنباطي داده ها پرداخته شده است و رابطه معني داري يافته ها و همبستگي آنها اشاره شده است.
و در فصل پنجم با ذكر و بيان نتيجه گيري و ذكر محدوديت ها و مشكلات و پيشنهادات تحقيق حاظر به پايان برده شده است.
فهرست مطالب
فصل اول : كليات تحقيق
مقدمه
بيان مسئله  
اهميت و ضرورت تحقيق
فرضيه ها
اهداف تحقيق  
فصل دوم : ادبيات و پيشينه تحقيق  
پيشينه نظري تحقيق
فصل سوم : روش تحقيق
روش تحقيق
جامعه
حجم نمونه
ابزار جمع آوري اطلاعات
روش گردآوري اطلاعات
فصل چهارم : تجزيه و تحليل داده ها
فصل پنجم : نتيجه گيري
نتيجه گيري
مشكلات و محدوديت ها
پيشنهادات
منابع و ماخذ
ضمائم و پيوست ها
مقدمه :
از ويژگي ها و خصوصيات دائمي و فطري بشر نيازمند بودن موجود انساني است، از ابتداي توّلد، نياز به مراقبت، نياز بهداشت، نياز به امنيت و در كودكي و نوجواني، نياز به آموزش و نياز به تربيت و نياز به تغذيه نياز به ورزش و حركات و در جواني نياز به ازدواج، استقلال، شغل از جمله از مهمترين نيازهاي ذكر شده تا اواخر دوره جواني است. امّا آنچه امروزه بخصوص در نظام هاي سيستمي و سازماني و متمركز ضرورت دارد. حمايت هاي اجتماعي و سياسي و ... است. كه جوانان و افراد سخت به آن نياز دارند.
اگر دانشجو درس مي خواند، اگر دانشجو صاحب فكر و ايده اي است يا اگر دانشجويي درصدد انتقاد سازنده است، اگر دانشجويي از سبك و شيوه درسي اسنادي به هر؟ دليل گريزان است اگر دانشجويي به سيستم آموزشي انتقاد دارد و اگر دانشجويي در نوع روابط سازماني اشكال مي گيرد، بايد مورد حمايت و پشتيباني قرار گيرد. تا ضمن ابراز عقيده و همراه ساختن ديگران فضاي مسموم را پاك و ديگران را حداقل نجات دهد و گمراهان و موارد خلاف و حتّي روشهاي غلط اصلاح گردند. و روز به روز شاهد برطرف برطرف شدن ابرهاي ظلم و تبعيض و ناكارآمدي و تجلّي عدالت و شايسته سالاري و صداقت باشيم.
در غير اين صورت دانشجو اگر حمايت نشود و يا حتي خداي ناكرده تهديد شود سلامت رواني و بهداشت رواني فرد از هم گسيخته و مختل مي گردد.
با اين مقدمه در اين تحقيق قصد بررسي تأثيرات و كاركردهاي حمايت هاي اجتماعي اعم از حمايت مالي، حمايت آموزشي، حمايت اداري، حمايت گروهي در تشكيل انجمن ها و جمعيت ها و گروه ها حمايت هاي سياسي از جمله آزادي گفتمان و ابراز عقيده و نظر، آزادي روزنامه و جرايد و نشرّيه و بولتن، آزادي متينگ و جلسه، آزاديهاي فردي در نحوۀ استفاده از كتاب و فكر و عقيده و باور و نگرش و گرايش تا آنجا كه به آرمان ها و ايدئولوژي و قانون اساسي پذيرفته شده قريب به اتفاق مردم لطمه وارد نشود.
در غير اينصورت دانشجو اگر حمايت نشود و يا حتّي خداي ناكرده تهديد شود سلامت رواني و بهداشت رواني فرد از هم گسيخته و مختل مي گردد.
با اين مقدمه در اين تحقيق قصد بررسي تأثيرات و كاركردهاي حمايت هاي اجتماعي اعم از حمايت مالي، حمايت آموزشي، حمايت اداري، حمايت گروهي در تشكيل انجمن ها و جمعيّت ها و گروه ها حمايت هاي سياسي از جمله آزادي گفتمان و ابراز عقيده و نظر، آزادي روزنامه جرايد و نشريّه و بولتن، آزادي متينگ و جلسه، آزاديهاي فردي در نحوۀ استفاده از كتاب و فكر و عقيده و باور و نگرش و گرايش تا آنجا كه به آرمان ها و ايدئولوژي و قانون اساسي پذيرفته شده  قريب به اتفاق مردم وارد نشود. در اين تحقيق ضمن بررسي دقيق و همه جانبه حمايت هاي اجتماعي در عصر حاضر به نقش حمايت ها در تأمين بهداشت رواني دانشجويان پرداخته ايم. و بديهي است، در مقابل عدم حمايت و يا تهديد و تحديد باعث انباشت خواسته ها و انتظارات و نظرات و ايده ها و آراء و نگرش ها در ذهن افراد شده كه گاهاً به صورت انتقادهاي خصمانه و ايرادگيري هاي شديد و خصمانه و دشمن و خصومت ريشه اي با نظام خوران مي كند.
و در اين تحقيق تكيه و دامنه عمده تحقيق تأثير حمايت هاي مختلف اجتماعي بر سلامت رواني دانشجويان تبيين شده است.
بيان مسئله :
در اجتماعات و جوامع امروزي بهداشت و سلامت رواني از ارجحيّت و اولّويت خاصّي برخوردار است. چرا كه در گذشته بسته بودن زندگي مردم و محدوديت هاي شكل زندگي قومي و قبيله اي و گروهي بصورت پراكنده و عدم نياز اقوام و گروه هاي ديگر به يكديگر مگر فقط در مبادلات اقتصادي محدود، و نيز زندگي ايستا و تكراري كشاورزي و دامداري و يا حداكثر حرفه اي محدود و ابتدايي آنها باعث روابطي ساده و كم زنگ و در عين حال صميمي و محبت آميز و شناخته شده و آرام بود[1].
امّا امروزه رشد و توسعه و تنوع مؤسسات گوناگون كه هر روز شاهد تولّد و خودنمايي آنها سيستم و نيز پيچيدگي كارهاي مختلف و گرفتاري انسانها در قوانين و مقررات پيچيده كه محصول همين روابط متعدّد است، همواره احساس كمبود وقت و فشار رواني و عدم موفقيت و عدم حمايت از طرف ديگران و انواع اختلالات ناشي از آن مثل افسردگي، اضطراب، عصيّيت و تنش و غيره مي نمائيم. كه شهر تهران با حجم جمعيت و ترافيك و پيچيدگي كارها و آلودگي هاي صوتي و هوا و ... تا حدّي مبين اين ادّعاست.
امّا طيفي از گروه هاي ذكر شده در ايران دانشجويان هستند، دانشجويان با توجه به احساسات تند و انتظارات آني، توقّعات فراوان و انرژي فوق العاده از طرفي و نيز حسّ استقلال و صداقت و يكرنگي در اظهارات و بيانات و نگران از آينده تحصيلي و شغلي و ازدواح و تهيه مسكن و اتومبيل و امكانات ديگر در صدد تحليل مسايل مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي، ورزشي، اداري و ... جامعه هستند[2].
اوّلين نمود اعتراض و انتقادي دانشجويان در خود دانشگاه از نحوۀ آموزش ها نحوۀ اداره كلاسها، نحوۀ سرويس دهي اداري، نحوۀ ارائه خدمات غذايي، نحوۀ برخورد مسئولان با دانشجويان، نحوۀ اجراي مصوبات دانشگاه و اعتراض به كيفيّت ها و كميت ها و حتّي گاهي اعتراض به مغايرت برنامه ها و سازماندهي ها و نظارت ها با اصول و مباني قانون اساسي و منوّيات مقام عظمي رهبري و يا احكام اوليه و ثانويه اصول و فروع ديني و يا اعتقادات و باورهاي ديني شكل مي گيرد. و در برابر اين قبيل افكار و رفتارها و بينش ها و نگرش ها و گرايش ها دو نوع برخورد مي توان اتخاذ كرد.
الف ) ايجاد بسترهاي پاسخگويي و جلب مشاركت خود آنها در نحوۀ اداره دانشگاه.
ب ) عدم توجّه به مباحث ذكر شده و تهديد دانشجويان به اخراج و انفصال و ...
مسلّم است. در صورت نخست دانشجويان با اطمينان از اعتماد گروه مسئولين و اساتيد و كاركنان قضايي نوعي احساس يگانگي و خودماني در خود مي بينند و با كمك به برنامه ها و كاستي ها و حتّي مشاركت هاي مختلف عمومي و اجتماعي و سياسي كمك دست مسئولين قرار مي گيرند.
توافق و همكاري نسل جوان و مسئولان نهادها و ادارت مختلف اجتماعي و اداري و سياسي از دو جهت باعث سرعت كارها و امور در نهادها و سازمان ها شده و نيز از طرف ديگر رضايت و خوش بيني و خشنودي جوانان را بدنبال دارد. در مقابل در صورت دوّم، اگر تهديد و تحديد از طرف سازمان ها و مسئولين عليه جوانان و دانشجويان بيشتر گردد.
جوانان و دانشجويان عليه اقدامات و كارهاي مسئولين اظهار نارضايتي مي كنند و حتّي به برنامه ريزي ها و خط مشي ها و سياست هاي آنان اعتراض مي كنند. و در مقابل همۀ كارهاي آنها موضوع مي گيرند. و جوانان و دانشجويان هم با امور و كارهايي مثل بدحجابي و بي حجابي و عدم همكاري با فعّليات هاي عمومي نهادها و سازمان ها و كارشكني در برابر آنها با قيافه و شكل ناهنجار عليه اين اقدامات بر مي آيند در اين تحقيق نيز با طرح مسايلي از حمايت هاي اجتماعي در دانشگاه آزاد اسلامي قصد پيدا كردن و كشف ارتباط آن با سلامت رواني هستيم. پس
آيا بين حمايت هاي اجتماعي و سلامت رواني دانشجويان رابطه وجود دارد؟
اهميت و ضرورت تحقيق :
شايد در بناي امروزي هيچ مسئله و موضوعي به اندازه حمايت هاي اجتماعي و سلامت رواني جوانان و دانشجويان وجود نداشته باشد.
علّت اين ادّعا اين است كه حمايت هاي اجتماعي در واقع تحقق همان خواسته ها و علايق و انتظارات دانشجويان و جوانان هستند كه همۀ انتظارات و خواسته هاي آنان در زمينۀ تحصيل، اشتغال و ازدواج و خواسته هاي مختلف اجتماعي و سياسي است.
اگر انتظارات و خواسته هاي جوانان در زمينه تحصيل و رشته هاي مختلف تحصيلي و ادامه تحصيل فراهم گردد.
اگر خواسته هاي جونان و دانشجويان در امر اشتغال و آينده شغلي پس از درس و دانشگاه تأمين  تضمين گردد.
اگر انتظارات دانشجويان در مورد ازدواج و آينده تشكيل خانواده محقّق گردد. اصولاً خود بخود سلامت رواني نيز تا حدّ زيادي تأمين مي گردد. زيرا سلامت رواني امروزه تا حدّ زيادي معلول دست يابي جونان و دانشجويان به رشته و تحصيل مورد نظر و شغل و درآمد مورد نظر و حتّي تشكيل خانواده و ازدواج موّفق است.
فرضيه ها :
بين حمايت اجتماعي و سلامت رواني دانشجويان رابطه وجود دارد.
اهداف تحقيق :
تعيين رابطه حمايت هاي اجتماعي و سلامت رواني در بين دانشجويان طبيعي است براي شناخت اهداف اصلي كه تا حدّ زيادي كلي و عمده هستند به اهداف جزئي تر و فرعي تر نيازمنديم. كه به آنها اشاره مي كنيم.
1 ) حمايت هاي اجتماعي منطقه اي براي دانشجويان چه مواردي است.
2 ) حمايت هاي ملي چه مواردي است؟
3 ) سلامت رواني در اثر حمايت هاي اجتماعي چگونه تغيير مي كنند.
4 ) در صورت بروز مشكلات حمايت هاي اجتماعي تا چه حدي باعث سلامت رواني مي گردد.
5 ) حمايت هاي مالي و اقتصادي يا حمايت هاي سياسي و شخصيتي مهم ترند؟
6 ) چه عواملي در ايجاد و حمايت و بهبود سلامت و بهداشت رواني مي توان شمرد.
(متغيرهاي تحقيق) :
متغيرهاي تحقيق حاضر عبارتند از :
متغير مستقل حمايت هاي اجتماعي :
متغير وابسته : بهداشت و سلامت رواني :
توضيح اينكه در اين تحقيق در اين حدود و هيأت سيستم كه نشان دهيم، حمايت هاي اجتماعي (حمايت والدين از دانشجو در تأمين لباس و شهريه و ... حمايت آموزش و پرورش در ارائه بموقع نتايج و گواهي ها و كنكور و غيره در ثبت نام در تأمين وسايل آمد و شد امكانات و خوابگاه ...) امكانات جرايدي وروزنامه اي و اينترنتي در ايجاد ارتباط آنها با دنياي علمي و آموزشي، حمايت هاي معنوي مسئولين در ارائه خدمات لازم و استقبال از برنامه هاي آنان، حمايت ها ياقتصادي و مالي در ارائه وام و كنار آمدن با شهريه ها، ارائه خدمات اداري و فتوكپي و جزوه و كلاس و كارگاه و آزمايشگاه و لابراتورها و همراهي مسئولين در اجراي متينك هاي دانشجويي در نقد و انتقاد سازنده مسايل منطقه و دانشگاه و مسئولين و نهادها جهت روشن شدن اذهان مردم فضايي از حمايت هاي اجتماعي است كه در صورت اتفاق و اتحاد و تحقق اين امر باعث اعتماد و تفاخر و عزت نفس دانشجويان و در نتيجه سلامت و بزرگي روان دانشجويان مي گردد و خداي ناكرده مختلف و تهديد كردن و ايجاد شرايطي سخت در انفصال و اخراج آنها باعث فشار رواني و عدم تخليه خواسته ها و انتظارات باعث عقده و حسّ انتقام و بدبيني مي گردد كه در اين تحقيق قصد بررسي آن را داريم.
حمايت اجتماعي :هر گونه تأييد افكار و نظرات دانشجويان و خواسته هاي معقول و مقبول آنان از طرف خانواده و نهادهاي مرتبط با دانشجويان را حمايت اجتماعي مي ناميم.
نتيجه گيري :
 نمودارها در بحث حمايت هاي اجتماعي و نيز نمودار سلامت رواني از نظر دانشجويان داراي ارزش هاي اننظاري از نظر آنان را نشان داده است.
 چنانچه در نمودار حمايت هاي اجتماعي در پاسخ بلي 512 مورد در مقابل 215 مورد گوياي اين نكته است. كه دانشجويان از تأثير حمايت هاي اجتماعي در سلامت رواني واقف و آگاه هستند.
 در مورد سلامت رواني هم اغلب پاسخ ها در گزينه هاي بلي و تاحدّي بالاتر بود و در پاسخنامۀ گزارش شده دانشجويان كه در فصل چهارم آمده است. فراواني ها گويايي اين مطلب هستند.
 در مورد سلامت رواني هم اغلب پاسخ ها در گزينه هاي بلي و تا حدّي بالاتر بود و در پاسخنامۀ گزارش شده دانشجويان كه در فصل چهارم آمده است فراواني ها گوياي اين مطلب هستند.
 مثلاً در 4 گزينه اصلاً، در حد معمول، بيش از حد معمول، خيلي بيش از حد معمول اغلب پاسخ ها در گزينه هاي بيش از حد معمول و خيلي بيش از حد معمول علامت خورده است. و اين خود گوياي تأثير سلامت رواني در ميان دانشجويان از نقطه نظرهاي سؤالات پرسشنامه است كه اتفاقاً اغلب سؤالات پرسشنامه سلامت عمومي HGQجنبه حمايتي و پشتيباني دارند.
 آن چيزي كه بايد وقت كرد و در پرسشنامه سلامت عمومي به صورت محتوايي گنجانده شده است، اين است كه پرسشنامه داراي 4 قسمت 7 سؤالي است. يعني هر 7 سؤال شاخص و يا مواردي از حمايت ها و جنبه هاي سلامت را برآورد مي كنند.
·       7 سؤال اوّل و پاسخ هاي داده شده در زمينه سلامت عمومي در مورد حمايت و سلامت جسماني ؛
·       7 سؤال دوم در مورد سلامت و اضطراب وبي خوابي ؛
·        7 سؤال سوم در مورد سلامت و كاركردهاي اجتماعي ؛
·     7 سؤال چهارم در مورد سلامت و افسردگي طراحي و ارائه شده است و اگر قرار است هر بخشي را جداگانه بررسي نمائيم. اين امكان وجود دارد مثلاً اگر 15 سؤال حمايت اجتماعي را با 7 سؤال اول بررسي كنيم. حمايت اجتماعي و سلامت جسماني را بررسي كرده ايم.
در مورد 7 سؤال دوم اضطراب و بي خوابي و نيز 7 سؤال سوم در مورد كاركردهاي اجتماعي و بالاخره 7 سؤال چهارم در مورد افسردگي و ... طراحي و بيان شده است كه در كلّ سلامت رواني را به وجود آورده اند كه هدف اين تحقيق هم كل پرسشنانه يعني 28 سؤال است.
 از نظر ضريب همبستگي نيز كه مورد عمليات قرار گرفته است. ضريب همبستگي بدست آمده 21/0 نشان مي دهد كه بين سلامت عمومي و حمايت هاي اجتماعي رابطه معني دار و مثبت وجود دارد. يعني هر چقدر حمايت هاي اجتماعي از دانشجويان بيشتر شود. سلامت عمومي و رواني دانشجويان بالا مي رود.
·       حمايت هاي تحصيلي دوره دبيرستان نيز حتي در اين پرسشنامه لحاظ شده است ؛
·        حمايت هاي تحصيلي در دورۀ دانشگاه ؛
·        حمايت هاي مالي از آزمايشگاه ها و مسافرت ها و هزينه هاي مختلف دانشجويي ؛
·        حمايت هاي سياسي و اجتماعي از اعزام دانشجو به خارج با دادن بورسيه ؛
·        حمايت هاي جزئي در مورد تهيه جزوه و كتاب و ... ؛
·     حمايت از استعدادها و علايق دانشجويان و موارد ديگر باعث مي شود كه دانشجويان احساس عزت نفس و ارزش گذاري از طرف مسئولين بنمائيد و در خود احساس غرور و ارزشمندي بكنند كه در نهايت مُنجر به سلامت روحي و رواني آنها مي گردد.
منابع و مآخذ :
-        اروشون و همكاران، 1376 ، روان شناسي اجتماعي (ترجمه حسين شكركن)، تهران، رشد ؛
-         اتوكلاين برگ، 1372 ، روان شناسي اجتماعي ، ترجمه علي محمد كاردان، تهران، رُز ؛
-         دلاور علي، 1376 ، روش هاي آماري در علوم تربيتي، تهران، پيام نور ؛
-         حجتي، محمد باقر، 1378 ، اسلام و تعليم و تربيت، تهران، فرهنگ اسلامي ؛
-         سروش ، عبدالكريم، 1374 ، تهران، باران ؛
-         گي، روشنه، 1376 ، تغييرات اجتماعي، ترجمه منصور وثوقي، تهران، ني ؛
-         محمود، منصور، 1358 ، احساس كهتري، تهران ، رشد ؛
-         محمودي، محمدعلي، 1383 ، جوانان و مناسبات نسلي، تهران، جهاد دانشگاهي.
 

تجربيات مدون آموزشي : راه كارهاي ايجاد انگيزه در كاركنان مدرسه

۱۴ بازديد

تجربيات مدون آموزشي : راه كارهاي ايجاد انگيزه در كاركنان مدرسه

تجربيات مدون آموزشي : راه كارهاي ايجاد انگيزه در كاركنان مدرسه

چكيده 1
مقدمه 2
توصيف وضعيت موجود 4
بيان مساله 4
يافته هاي علمي 7
جلساتي كه انگيزه ايجاد مي كنند 10
كاركنان را در جهت مشكل گشايي به افراد خلاق تبديل كنيد 11
وقتي كار خودش پاداش است 12
پاداش آنچه كه مي خواهند: 14
استرس 15
اعتماد كاركنان را جلب كنيد 16
پيشينه تحقيق 17
راه حل هاي پيشنهادي 32
اهداف نهايي تحقيق 34
راهكارها وپيشنهادات 36
نتيجه 39
منابع: 40

مقدمه
انگيزش موضوع فريبنده‌اي است و هميشه دربارة اينكه فرد چگونه مي تواند ديگري را بيانگيزد پرسش هايي مطرح بوده است. انگيزش از دورن بر مي خيزد. شما مي توانيد به آنچه كه شخص به خاطرش انگيخته مي شود موثر واقع شويد. و نهايتاً چگونگي تاثير شما بر هدايت انگيزش افراد در جهت علمكرد خوب است.
يك مدير و رهبر خوب مي داند كه افراد براي انجام كارهايي كه به اعتقادشان بهترين منافع را دارد برانگيخته مي شوند. كارمنداني كه به نظر مي رسند انگيزش قابل قبولي براي كار دارند بر اين باورند كه انجام يك كار خوب براي سازمان به نفع آنهاست. آنان سعادتشان را در ارتباط با سعادت سازمان مي دانند.
مديري كه در فراهم سازي چنين وضعيتي موفق مي شود، گروه كاملي از كاركنان با انگيزه را در دسترس خواهد داشت. و آنها نيز در همان حال منافع انگيزش پايدار را در مي يابند.
اين تحقيق توضيح مي دهد كه انگيزش چيست و به چه نحو براي عملكرد بهتر، موثر واقع خواهد شد.

توصيف وضعيت موجود
اينجانب ، داراي سال سابقه در سازمان و آموزش شهرستان مي باشم . در سال جاري نيز بعنوان مدير هنرستان شهرستان مشغول به هستم .
بيان مساله
چه سابقة مديريتي داشته باشيد و چه از طريق ارتقاء به اين مقام رسيده باشيد نياز داريد تا مطالب مهمي دربارة جهت دهي انگيزش كاركنان براي عملكرد مطلوب بدانيد. شما نمي توانيد تنها با انتقاد يا تشويق، پاداش يا تنبيه، تطميع يا تهديد آن را به ثمر برسانيد.
شما نمي توانيد كسي را براي انجام كاري بيانگيزيد. آنان قبلاً داراي انگيزه شده اند.
انگيزش در واقع كشش دروني، جنبش يا قصدي است كه سبب مي شود تا شخص به روش معيني عمل كند يا به سمت هدف مشخصي حركت كند.
انگيزش از دورن بر مي خيزد و از درون جاري مي شود نه از بيرون. شما انگيزش ايجاد نمي كنيد. شما انگيزشي را كه قبلاً وجود داشته ترسيم نموده و به آن جهت مي دهيد و هدايت مي كنيد. همان چيزهايي كه در شما ايجاد انگيزش مي كنند در افرادي كه با شما كار مي كنند هم ايجاد انگيزه مي كند.
ما به غذا، سرپناه و پوشاك احتياج داريم و براي كسب آنها كار مي كنيم. ما خواستار مزاياي خوب و به ويژه ايمني و سلامت هستيم. ما در پي فرصتي هستيم تا پيشرفت و ترقي كنيم. مي خواهيم امنيت شغلي داشته باشيم، حتي اگر شما نتوانيد در مورد حقوق و مزاياي آنها كاري كنيد مي توانيد استانداردهاي اجرايي را در كمال وضوح و استواري و صداقت به آن ها بشناسانيد و به آنان اختياراتي بدهيد تا وظايفشان را آن گونه كه مي دانند به بهترين نحو انجام دهند.
بدين گونه كاركنان، فرصت كسب چيزهايي كه بدان ها نياز دارند خواهند يافت.
شما مي توانيد محيطي ايجاد كنيد تا افرادي كه با شما كار مي كنند بتوانند ادعا داشته باشند و از استعداد و توانائي هايشان تا حد ممكن استفاده كنيد. همان طوري كه شما قادر به بروز و استفاده و از توانائي هايتان هستيد.
در واقع اين يعني انصاف در مديريت. شما بايد محيطي مثبتي را خلق كنيد. نمي توانيد بي تفاوت باشيد. شما با گفتار و اعمال به كاركنان نشان مي دهيد. كه در موردشان به چه مي انديشيد و از آنها چه انتظاري داريد، حتماً نوع ارتباط كاري را كه طالب آن هستيد مشخص كنيد. به ياد داشته باشيد كه از خودتان بپرسيد كه من چه نوع محيط كاري را مي آفرينيم. مطمئن باشيد جوابتان اين است كه محيطي كه باعث پيشرفت و بهبود شود نه اينكه مانع انگيزش و كارائي باشد.
اگر محيط را بر طبق برنامه ايجاد نكنيد باز به نوعي آن را به طور اتفاقي ايجاد خواهيد كرد. به هر حال كاركنان آنچه را كه دريافت مي كنند پس مي دهند. آنها آئينه انگيزش و رفتارتان هستند.
شكل گيري نگرش ها و راهبردها يك حقيقت محض است و حاصل تعاملات روابط انساني، هر چند كه به سطح مطلوبي از آگاهي نرسد.
آنها آن طوري كه عمل مي كنيد، عمل خواهند كرد نه آن طوري كه مي گوييد. از ميان اعمال و گفته ها، آنها اعمالتان را باور مي كنند.
شما بايد به گفته خود عمل كنيد. مي گوئيد در اطاقم هميشه باز است و به آنها اطمينان مي دهيد.
اما در حقيقت بيشتر اوقات بسته است، يا در باز است اما شما در دفترتان نيستيد. يا اينكه آنجاييد ولي در دسترس نيستيد و يا نهايتاً با مراجعان ديدار مي كنيد ولي به آنچه كه مي گويند گوش نمي دهيد.
در واقع چه چيزي را باور كنند. آنچه را مي گوييد يا آنچه را كه بدان عمل مي كنيد. حقيقتاً هر زمان، اعمال هميشه رساتر از الفافظ سخن مي دانند.
در واقع شما در افراد انگيزشي ايجاد نمي كنيد. بلكه آنان قبلاً با انگيزه شده اند. شما در حقيقت انگيزش آنان را هدايت مي كنيد.
يافته هاي علمي
براي تعهد رهبري كنيد نه براي اطاعت
اقتدار شما بر گرفته از مقام تان نيست. بلكه از افرادي كه با آنان كار مي كنيد حاصل مي شود. وقتي راه هاي رسيدن به هدف مشترك را بدانيد و در آن جهت حركت كنيد. آنان تصميم به پيروي از شما مي گيرند. رهبر تربيت مي كند، مي آموزد، روشنگري مي كند، متقاعد مي سازد، ترغيب مي كند، هر كاري و هر چيزي كه به ديگران كمك كند تا كارشان را در حد توانشان حتي بعضي اوقات بيشتر از ظرفيت شان به انجام برسانند.

تجربيات مدون آموزشي بررسي چالش هاي درس رياضيات

۲۳ بازديد

تجربيات مدون آموزشي بررسي چالش هاي درس رياضيات

تجربيات مدون آموزشي بررسي چالش هاي درس رياضيات

چكيده. 5

مقدمه. 7

هدف تحقيق.. 8

گردآوري اطلاعات (شواهد 1) 11

تجزيه و تحليل اطلاعات... 12

خلاصه يافته هاي اوليه. 12

اصول و مباني تدريس درس رياضي.. 13

معيارهاي ارزشيابي.. 14

چگونگي اجراي راه جديد.. 15

گرد آوري اطلاعات (شواهد 2) 15

تجديد نظر در روشهاي انجام گرفته و اعتبار بخشي آن.. 16

هندسه فضايي چيست؟ 17

شمارش مولكولهاي شيميايي.. 23

فوايد استفاده ازوسايل كمك آموزشي.. 27

افت در دروس ديگر و تأثير آن بر رياضيات... 29

اهميت ياد آوري.. 33

راه كار ها و پيشنهادات... 33

نتيجه گيري.. 34

منابع.. 35

چكيده

امروزه بحث جهاني شدن GLOBALZATION امروزه منجر به بروز چالش هايي در جوامع در حال توسعه شده است. اين بحث شرايط ويژه اي را در نظام هاي تعليم و تربيت جهاني پديد آورده است. بدين صورت اگر نظام هاي آموزشي، موقعيت كنوني را به درستي درك و تحليل نمايند، مي توانند در برابر آن دست به انتخاب درست بزنند و تهديدهاي مبهم را به فرصت هاي ممتاز تبديل نمايند و در غير اين صورت با مشكلات فرهنگي، اجتماعي اقتصادي متعددي روبرو خواهند شد كه جوامع ساده و اوليه را زمين گير خواهد نمود. در اين مقاله موارد زير مورد بررسي قرار گرفته است.

1- بررسي تأثيرات فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و فلسفي روند جهاني شدن.

2- چهارمين گزارش يونسكو در زمينهٔ ((معلمان و تدريس در جهان در حال تغيير)) در باب ((ناتواني نظام هاي آموزش و پرورش)) در جهت افزايش منزلت معلمان.

3- نقش نظام هاي آموزشي و ويژگي هاي رهبران فرهنگي در عصر جهاني شدن.

4- ابعاد تربيت انسان در عصر جهاني شدن.

5- تحول در كلاس درس

مقدمه

درس رياضي، يكي از اركان مهم تدريس و يكي از پايه هاي بنيادين در سطوح مختلف تحصيلي مي باشد كه مقدمه ورود به سالهاي بعدي براي نيل به اهداف مهم جامعه مي باشد كه هر زمان بـايد مورد اهميت خاصي از سوي معلمين و دست اندركاران آموزش و پرورش در تمامي پايه ها و مراكز قرار گيرد كه با شاخص قرار دادن اين درس، انتظار مي رود جوامع در سالهاي آتي نه تنها در اين درس به مشكلي برخورد نكرده باشند بلكه بتوانند از عهده انجام مسئوليتهاي محوله در رابطه با اين درس برآيند. با اين مقدمه كوتاه مي خواهم در تحقيق خود از علل ضعف دانش آموزان ابتدايي در درس رياضي بپردازم كه اميدوارم كه مورد اهميت قرار گيرد.

هدف تحقيق

چالش هاي موجود در نظام معلمي

الف ) پايين بودن شأن و مقام معلمي در اجتماع

ب ) پايين بودن سطح دانش و مهارت حرفه‌اي آنان

ج ) پايين بودن حقوق و مزاياي معلمي.

اين سه چالش نيز خود در به ثمر نرسيدن تحول بنيادين در آموزش و پرورش تأثيرگذار است و علت ديگر آن بي‌توجهي به فلسفه تعليم و تربيت در نظام آموزشي است. بايد معلم را با فرهنگ جديد سر كلاس فرستاد و به اين صورت است كه تحول شكل مي‌گيرد. تا به امروز درباره نقش اساسي دستگاه تعليم و تربيت به عنوان زيرساخت توسعه پايدار شعارهايي داده شده اما هنوز نقش آن باور نشده است در حالي كه بايد گفت آموزش و پرورش موتور توسعه جامعه است و اگر اين را بپذيريم، نگاهها به اين دستگاه تغيير خواهد كرد. اما اگر جايگاه آموزش و پرورش به عنوان جايگاه نخست در راه تعالي جامعه تلقي نشود، اتفاق خاصي در آن نخواهد افتاد و به همين شكل فعلي به فعاليتش ادامه خواهد داد.

در پژوهشي كه در چند مدرسه و چندين كلاس، علي الخصوص كلاس خودم، كلاس سوم متوسطه به انجام رسانده ام به نتايجي برخورد كرده ام كه ذكر آن در اين مطلب خالي از لطف نمي باشد. «حدود 26 سال است كه به تدريس اشتغال دارم. در اين مدت درس رياضي چندان به نظر من پرنشاط و فعال نيست. از روشهاي مختلف تدريس و از وسايل كمك آموزشي و رسانه اي مختلفي براي تدريس اين درس استفاده مي كنم و در اين ميان از اولياي دانش آموزان و كتابهاي مختلفي كه در اين زمينه باشد كمك گرفته ام. پس از تدريس درس مربوطه، از تك تك دانش آموزان يا بصورت گروهي به نوبت و از روي دفتر اسامي مي خواهم پاي تخته بيايند تا تمرين مربوط به درس امروز را حل كنند. دانش آموزان هم اين كار را انجام مي دهند و من هم به طور نظري و هم از جنبهٔ عملي نمره اي براي آنها منظور مي كنم. در حين نوشتن تمرين مي خواهم كه همگي توجهشان را به روي تخته سياه جلب كنند ولي معمولا اين كار به صورت فعال و از روي علاقه انجام نمي گيرد. برخي با هم حرف مي زنند – برخي مي خوابند – برخي درس ديگر مي خواند – برخي جدول حل مي كند يا گروهي مي خندند. به هر طريق اين كلاس معمولا بدون فعاليت موثر و يادگيري اكثر دانش آموزان طي مي شود.»

اين وضعيت چندان براي من و دانش آموزان خوب نبود تصميم گرفتم تا آنجا كه مي توانم در اين وضعيت نامطلوب كلاس رياضي تغيير و تحولي ايجاد كنم براي اينكار فكر كردم بهتر است نخست از خود دانش آموزان بپرسم كه چرا كلاس درس رياضي اين اندازه بي روح و ناكارآمد است. يك روز تصميم گرفتم در چنين وضعيتي موضوع را با خود آنان در ميان بگذارم. روبه آنان ايستادم، چند دقيقه اي سكوت كرده و نظاره گر حركات و رفتارشان شدم؛ چند دقيقه كه به اين صورت گذشت. كلاس آرام شد همه سكوت كردند. از دانش آموزان خواستم تمام وسايل روي ميز خود را جمع و در بحثي كه مي خواستم مطرح كنند و همه نيز قبول كردند. روبه بچه ها گفتم: بچه ها همان گونه كه خود شما هم شاهد هستيد زنگ رياضي شما مثل ساير زنگها فعال و موثر نيست. بلكه يك كلاس بي روح و كسل كننده است و نتيجه لازم نيز عايد و مطلوب نيست. من فكر مي كنم بهتر است نخست اين موضوع را با خود شما در ميان بگذارم پرسشي را مطرح كردن تا از نظرهاي مختلف دانش آموزان راجع به درس رياضي و وضعيت آنها آشنا شوم. بچه ها نيز با علاقه خاص پذيرفته و در بحث راجع به موضوع شركت جستند. گفتم: بچه ها پرسش من از شما اني است: چرا به درس رياضي كه يكي از درسهاي مهم پايه و اساسي هر درس توجه لازم و كافي را مبذول نمي فرماييد. اگر مي خواهيد در هر رشته مهم دانشگاهي شركت كنيد و وارد بازار كار شويد و به جامعه خود خدمت كنيد بايد اين درس مهم و پايه را در نظر قرار دهيد. چون دانستن اين درس براي شما لازم و ضروري است اگر مي خواهيد دكتر و مهندس و ... شويد و در جامعه نقش داشته باشيد بايد حتما درس رياضي را بلد باشيد. موافقيد نظرتان را راجع به اين درس جويا شويد كه در اين موقع شور و هلهله اي راه افتاد: سخنان بسياري گفته شد خلاصه آنچه گفته شد به شرح زير است:

بخش ديگري از متن

خلاصه يافته هاي اوليه
برخي علل ضعف دانش آموزان در درس رياضي به اين شرح است:
1- آشنا نبودن برخي از معلمان به فنون و نحوه تدريس درس رياضي (روش تدريس رياضي)
2- آموزش نديدن برخي از معلمان در اين زمينه (معلماني كه با مدرك ليسانس بدون گذراندن دوره كارورزي و روشهاي تدريس و نحوه بررسي كتب درسي استخدام شده اند طبيعي است كه در تدريس اين درس به مشكل اساسي برخورد نموده باشند.
3- فقدان ارزيابي كار معلمان در اين زمينه.
4- بي توجهي معلمان به طرح درس (شيوه جديد – روش 9 گانه)
5- تمرين نكردن، بي توجهي به دفتر تمرين درس رياضي.
6- تنوع نداشتن تدريس درس رياضي، استفاده از روشهاي قديمي و سنتي و حل در تخته سياه و استفاده نكردن معلمان از روشها و شيوه هاي نوين تدريس درس رياضي (به كارگيري مواد آموزشي و ... .)